نهج البلاغه ما

وبلاگ تخصصی نهج البلاغه امام علی (ع)

نهج البلاغه ما

وبلاگ تخصصی نهج البلاغه امام علی (ع)

نهج البلاغه ما

بسم الله الرحمن الرحیم

این سایت برای ترویج نهج البلاغه و ارائه خدمات علمی به علاقمندان نهج البلاغه ایجاد شده است.

یا علی مدد

آخرین نظرات
  • ۱۶ شهریور ۹۷، ۰۹:۵۶ - فرزند انقلاب
    عالی

احتجاج امام علی (ع) بر ابن کواء

دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۱۴ ب.ظ

Image result for ‫احتجاج امام علی (ع) بر ابن کواء‬‎

احتجاج امام علی (ع) بر ابن کواء

 ابن الکوّاء از جمله افرادی بود که در باره معارف دین دچار تردید بود و از هیچ تشکیکی ابا نداشت و از حلم بردباری امام (ع) و اخلاق عظیم او سوء استفاده می کرد و فرصت را برای هجمه به دین مناسب دیده بود. امام او را بازداشت و تبعید نکرد تا اینکه او یکی از بزرگان و جاسوسان خوارج شد و امام پاسخ کلمات سخت او را با قرآن می داد.  ابن کواء وقتی به امام می گفت:

(لئن أشرکتَ لیحبَطَنَّ عَمَلُک)[1]: اگر مشرک شوی تمام اعمالت تباه می شود.

امام (ع) به فرموده خدا پاسخ او را داد:

(فاصبِر إنَّ وعد الله حقٌّ ولا یستَخِفَنَّک الَّذین لا یوقنون)[2]: صبر پیشه کن که وعده خدا حق است. هرگز کسانی که ایمان ندارند تو را خشمگین نکنند.

به هر حال بین امام و ابن الکواء مناظراتی بود که غرض ابن کواء اطلاع بر واقعیت و شناختن حق نبود، بلکه غرض او امتحان امام و مزاحمت او بود. در بین آن ها این مناظرات است:

ابن کواء گفت: به من خبر بده از آن کسی که در شب بینا و در روز بیناست؟

و از آن کسی که در شب و روز کور است؟

و از کسی که در شب کور و در روز بیناست؟

و از کسی که در روز کور و در شب بیناست؟

امام فرمود:

از آنچه مربوط به تو می باشد، سئوال کن. و از آنچه به تو مربوط نیست، سئوال نکن.

پس آن کسی که در شب و در روز بیناست، مردی است که به پیامبران و اوصیا آن ها که گذشته اند و به کتاب آن ها و انبیا ایمان داشته و به خدا و رسولش محمد (ص) ایمان دارد و به ولایت من اقرار دارد؛ پس او در شب و روزش بیناست.

پس آنکه در شب بینا و در روز کور است، مردی است که به انبیا و کتب گذشته ایمان دارد و نبوت پیامبر (ص) را قبول ندارد و حق را انکار کرده؛ پس در شب بینا و در روز کور است.

پس آنکه در شب و در روز کور است کسی است که انبیا و اوصیا و کتبی که آن ها داشتند را تکذیب کرده و پیامبر (ص) را درک کرده، به خدا و به او ایمان نیاورده و به ولایت من اقرار نکرده و خدای عزوجل و نبی خدا را انکارکرده؛ پس در شب و روز کور است.

پس آنکه در شب کور و در روز بیناست، مردی است که انبیا و اوصیایی که گذشتند را انکار کرده و کتب آن ها را رد می کند، و محمد (ص) را درک کرده و به خدا و رسولش محمد (ص) ایمان آورده و به امامت من ایمان دارد و ولایت مرا قبول می کند؛ پس در شب کور و در روز بیناست.

وای به تو ای پسر کواء، به وسیله ما فرزندان ابی طالب اسلام فتح شد و به ما خاتمه می یابد[3].

Image result for ‫احتجاج امام علی (ع) بر ابن کواء‬‎

ابن کواء نمی خواست از این مناظره به واقعیت حق برسد و از علوم گوارای امام سیراب شود بلکه او به دنبال امتحان و سرزنش امام بود.

امام در منبر برای مردم خطبه می خواند و آن ها را موعظه می کرد و به طریق حق ارشاد می فرمود.

ابن کواء بلند شد و به او گفت: به من از "ذی القرنین" خبر بده، آیا نبی بود یا پادشاه؟ و به من خبر بده آیا شاخ هایش از طلا بود یا از نقره؟

امام به او پاسخ داد:

نه نبی بود و نه پادشاه، شاخ هایش نه از طلا بود و نه از نقره. ولی بنده ای بود که خدا را دوست داشت و خدا هم او را دوست داشت و برای خدا نصیحت می کرد. پس خدا او را اندرز داد. و "ذا القرنین" نامیده شد؛ هنگامی که او مردم را به خدای عزوجل دعوت کرد، بر بالای پیشانی سمت راست او زدند، مدتی از آن ها غایب شد، سپس به سوی آن ها برگشت و بر قسمت چپ بالا پیشانی او زدند. و در بین شما مانند او هست.

منظور خود حضرت است که "عمرو بن عبدود" بر قسمت بالای پیشانی او زد و فاجر لئیم "ابن ملجم" ضربت دیگری بر پیشانی او وارد آورد که شهادت حضرت به آن ضربت بود.

"اصبغ بن نباته" روایت کرده گفت: نزد امام (ع) نشسته بودم ابن کواء آمد، به امام گفت: از بیوت در فرموده خدای عزوجل: (ولیس البِرَّ بأن تأتوا البُیوت مِن ظُهورها ولکن البِرَّ مَنِ اتَّقی وأتوا البیوتُ مِن أبوابها)[4]: نیکی آن نیست که از پشت بام وارد خانه شوید، بلکه نیکی این است که پرهیزکار باشید و از در خانه ها وارد شوید.

امام فرمود:

ما آن خانه هاییم که خدا امر کرده از درهای آن وارد شوید. ما باب خدا و خانه هایی هستیم که به آن وارد می شوند. هر کس از ما پیروی کند و به ولایت ما اقرار کند، از در خانه وارد شده است. هر کس با ما مخالفت کند و دیگری را بر ما برتری دهد، همانا از بالای بام وارد خانه شده است.

ابن کواء گفت: (وعلی الاعراف رجالٌ یعرفون بسیماهم)[5].

امام پاسخ داد:

ما اصحاب اعرافیم، یاوران مان را به صورت ها می شناسیم. ما اعراف بین بهشت و دوزخیم در روز قیامت. وارد بهشت نمی شود مگر کسی که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم. و داخل جهنم نمی شود مگر کسی که ما را نشناسد و ما او را نشناسیم. به این معناست که اگر خدای عزوجل بخواهد، خودش را به مردم می شناساند تا اینکه او را به یگانگی بشناسند، و از باب او وارد شوند. ولی او ما را ابواب خودش و صراط او و بابی که از آن وارد می شوند قرار داد. و فرمود درباره کسی که از ولایت ما روی گرداند و دیگری را بر ما برتری دهد پس آن ها: (عَن الصِّراط ناکبون)[6]: از راه حق منحرفند[7].

Image result for ‫احتجاج امام علی (ع) بر ابن کواء‬‎

امام (ع) بر منبر خطبه می خواند، ابن کواء برخاست و به او گفت: ای امیرالمؤمنین، تفسیر "الذاریات ذروا" چیست؟

فرمود: بادها.

پرسید: معنی "الحاملات وَقرا" چیست؟

فرمود: ابرها.

پرسید: "الجاریات یسرا" چیست؟

فرمود: کشتی ها.

پرسید: "المقسّمات أمرا" چیست؟

فرمود: فرشتگان.

پرسید: من برخی آیات قرآن را ناقض هم یافته ام.

فرمود: مادرت به عزایت باد، کتاب خدا همه اش تصدیق کننده هم می باشد، نه ناقض و رد کننده، هر چه به ذهنت می آید بپرس.

گفت: ای امیرالمؤمنین، در آیه می فرماید: (بربِّ المشارق والمَغارب)[8].

و در دیگری فرموده: ربُّ المشرقین وربُّ المغربین)[9].

و در جای دیگری فرمود: (قال ربُّ المشرق والمغرب)[10].

فرمود: مادرت در عزایت بنشیند ای ابن کواء، این مشرق است، این هم مغرب و اما آیه: (ربُّ المشرقین وربُّ المغربین) به تحقیق که مغرب زمستان برحدی و مشرق تابستان برحدی است. آیا این را از دوری و نزدیکی شمس درنمی یابی؟

و اما آیه: (ربُّ المشارق والمغارب) آن سیصد و شصت برج دارد، هر روز در برجی حاضر و از برجی دیگر غایب می شود و فقط در سال دیگر در همان روز به همان برج بازمی گردد.

گفت: ای امیرالمؤمنین، فاصله جای پای شما تا عرش پروردگار چقدر است؟

فرمود: مادرت در عزایت باد، برای آموختن سئوال کن، نه عناد و لجاج. فاصله از جای پای من تا عرش پروردگارم گفتن "لا اله الا الله" از روی اخلاص است.

گفت: گفتن "لا اله الا الله" چه ثوابی دارد؟

فرمود: هر که از سر اخلاص "لا اله الا الله" بگوید تمام گناهانش همچون پاک شدن حرفی سیاه از تصویری سفید محو شود. و اگر برای بار دوم مخلصانه بگوید: "لا اله الا الله" درب های آسمان و صفوف فرشتگان از هم باز شوند تا آنجا که گروهی از فرشتگان به جماعت دیگر گوید: برای عظمت خدا خشوع کنید. و اگر بار سوم از روی اخلاص جمله: "لا اله الا الله" را بر زبان جاری کند زیر عرش از حرکت باز ایستاده و مخاطب خداوند جلیل واقع شده که: آرام گیر به عزت و جلالم قسم گوینده ات را در هر حالی که باشد می آمرزم. سپس این آیه را تلاوت کرد: (إلیه یصعد الکلم الطَّیب والعمل الصّالح یرفعه)[11] یعنی: وقتی کردارش صالح باشد سخنانش بالا رود.

پرسید: قوس و قزح چیست؟

فرمود: مادرت در عزایت باد ابن کواء، مگو "قوس قزح" زیرا قزح نام شیطان است. بلکه بگو: "قوس الله" و هرگاه ظاهر شود، ارزانی و فراوانی بسیار آشکار می شود.

پرسید: مرا از اصحاب رسول الله (ص) خبر ده؟

فرمود: از کدام یک از آن ها می پرسی؟

گفت: از "ابوذر غفاری" برای من بگو؟

فرمود: از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: هیچ احدی از "ابوذر" سخن و فعل راستگوتر نیست.

پرسید: "سلمان فارسی" چگونه بود؟

فرمود: به به! سلمان از اهل بیت، است. او کسی همچون "لقمان حکیم" بود که علم اول و آخر را می دانست.

پرسید: "حذیفه بن یمانی" چگونه بود؟

فرمود: او کسی بود که به نام های منافقان آگاه بود. اگر سئوالات حدود الهی را از او بپرسید او را بر تمام آن ها عالم و دانا می یابید.

گفت: "عمار بن یاسر" چگونه بود؟

فرمود: او فردی بود که خداوند گوشت و خونش را از تمام آتش حرام فرمود.

گفت: ای امیرالمؤمنین، از خودت برایم بفرمایید؟

فرمود: این گونه ام که چون سئوال کنی پاسخ گویم و چون ساکت شوی من شروع می کنم.

گفت: تفسیر آیه (قُل هَل نُنَبِّئُکم بالاخسرین اعمالاً)[12] تا آخر چیست؟

فرمود: منظور کافران اهل کتاب یهود و نصاری است. آنان ابتدا بر حق بودند، پس در دین خود بدعت گذاشتند. در حالی که می پنداشتند که کاری نیک انجام می دهند.

سپس از منبر پایین آمد و دست مبارک خود را بر دوش ابن کواء زد و فرمود:

ای ابن کواء، تو از اهل نهروان و خوارج دور نیستی.

عرض کرد: من اراده ای جز تو را نمی کنم و جز تو را نمی خواهم.

چند روزی نگذشت تا اینکه ابن کواء را در مقدمه جنگجویان روز نهروان با امام دیدند. به او گفته شد: دیروز این همه پرسش از امیرالمؤمنین کردی و امروز با او می جنگی؟ در همین حال یکی به او حمله برده و با یک نیزه دشمن خدا را هلاک کرد[13].

امام امیرالمؤمنین (ع) به اصحابش فرمود:

از من درباره قرآن سئوال کنید. قبل از آن که مرا نیابید. به خدا قسم هیچ آیه ای از آن در شب، در روز و نه در مسیر و نه در شهر نازل نشد جز آنکه رسول خدا (ص) آن را به من تلاوت فرموده و از تأویلش با خبرم کرد.

پس ابن کواء برخاسته و گفت: آن آیاتی که در غیاب شما بر آن حضرت نازل می شد چگونه بود؟

امام (ع) فرمود:

رسول خدا (ص) را رسم بر این بود که در یک چنین حالتی وقتی از راه می رسیدم، آن را بر من قرائت کرده و می فرمود: ای علی، خداوند متعال این آیات را در غیاب تو بر من نازل فرمود که تأویلش این است و تنزیل و تأویل آن را به من می آموخت[14].

[1] الزمر : 65 .

[2] الروم : 60 .

[3] الاحتجاج 1 : 329.

[4] البقرة : 189.

[5] الاعراف : 46.

[6] المؤمنون :  74.

[7] الاحتجاج 1 : 337 – 338.

[8] المعارج : 40.

[9] الرحمن: 17.

[10] المزمل : 9.

[11] فاطر : 10.

[12] الکهف : 103.

[13] الاحتجاج 1 : 386 – 388.

[14] الاحتجاج 1 : 386 – 388.

منبع: پایگاه حوزه

سخنان امام علی (ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی