نویسنده : حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء
تعداد مجلد : 20
تعداد صفحات : 478
نوبت چاپ : اوّل / 1397
زبان : فارسی
ترجمه محمد دشتی
و من خطبة له (علیه السلام) و هی إحدى الخطب المشتملة على الملاحم:
(از خطبه هایى است که در آن حوادث سخت آینده را بیان مى دارد، که در شهر کوفه ایراد شد):
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ کُلِّ أَوَّلٍ وَ الْآخِرِ بَعْدَ کُلِّ آخِرٍ وَ بِأَوَّلِیَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لَا أَوَّلَ لَهُ وَ بِآخِرِیَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لَا آخِرَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ شَهَادَةً یُوَافِقُ فِیهَا السِّرُّ الْإِعْلَانَ وَ الْقَلْبُ اللِّسَانَ. أَیُّهَا النَّاسُ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شِقاقِی وَ لَا یَسْتَهْوِیَنَّکُمْ عِصْیَانِی وَ لَا تَتَرَامَوْا بِالْأَبْصَارِ عِنْدَ مَا تَسْمَعُونَهُ مِنِّی.
1. ستایش و اندرز:
ستایش خداوندى را که اوّل هر نخستین است و آخر هر گونه آخرى، چون پیش از او چیزى نیست باید که ابتدایى نداشته باشد، و چون پس از او چیزى نیست پس پایانى نخواهد داشت، و گواهى مى دهم که جز او خدایى نیست، و خدا یکى است، آن گواهى که با درون و برون و قلب و زبان، هماهنگ باشد.
اى مردم دشمنى و مخالفت با من، شما را تا مرز گناه نراند، و نافرمانى از من شما را به پیروى از هواى نفس نکشاند، و به هنگام شنیدن سخن من، به گوشه چشم، یکدیگر را ننگرید.
فَوَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ إِنَّ الَّذِی أُنَبِّئُکُمْ بِهِ عَنِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ (صلی الله علیه وآله)، مَا کَذَبَ الْمُبَلِّغُ وَ لَا جَهِلَ السَّامِعُ. لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى ضِلِّیلٍ قَدْ نَعَقَ بِالشَّامِ وَ فَحَصَ بِرَایَاتِهِ فِی ضَوَاحِی کُوفَانَ. فَإِذَا فَغَرَتْ فَاغِرَتُهُ وَ اشْتَدَّتْ شَکِیمَتُهُ وَ ثَقُلَتْ فِی الْأَرْضِ وَطْأَتُهُ عَضَّتِ الْفِتْنَةُ أَبْنَاءَهَا بِأَنْیَابِهَا وَ مَاجَتِ الْحَرْبُ بِأَمْوَاجِهَا وَ بَدَا مِنَ الْأَیَّامِ کُلُوحُهَا وَ مِنَ اللَّیَالِی کُدُوحُهَا. فَإِذَا أَیْنَعَ زَرْعُهُ وَ قَامَ عَلَى یَنْعِهِ وَ هَدَرَتْ شَقَاشِقُهُ وَ بَرَقَتْ بَوَارِقُهُ عُقِدَتْ رَایَاتُ الْفِتَنِ الْمُعْضِلَةِ وَ أَقْبَلْنَ کَاللَّیْلِ الْمُظْلِمِ وَ الْبَحْرِ الْمُلْتَطِمِ هَذَا وَ کَمْ یَخْرِقُ الْکُوفَةَ مِنْ قَاصِفٍ وَ یَمُرُّ عَلَیْهَا مِنْ عَاصِفٍ وَ عَنْ قَلِیلٍ تَلْتَفُّ الْقُرُونُ بِالْقُرُونِ وَ یُحْصَدُ الْقَائِمُ وَ یُحْطَمُ الْمَحْصُود.
2. خبر از حوادث خونین آینده:
سوگند به آن کس که دانه را شکافت، و جانداران را آفرید، آنچه به شما خبر مى دهم از پیامبر امّى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم است، نه گوینده دروغ گفت و نه شنونده نا آگاه بود.
گویا مى بینم شخص سخت گمراهى را که از شام فریاد زند و بتازد و پرچم هاى خود را در اطراف کوفه بپراکند، و چون دهان گشاید و سرکشى کند و جاى پایش بر زمین محکم گردد، فتنه فرزند خویش را به دندان گیرد و آتش جنگ شعله ور شود. روزها با چهره عبوس و گرفته ظاهر شوند و شب و روز با رنج و اندوه بگذرند.
و آنگاه که کشتزار او به بار نشست، و میوه او آب دار شد، و چون شتر مست خروشید، و چون برق درخشید، پرچم هاى سپاه فتنه از هر سو به اهتزاز در آید، و چونان شب تار و دریاى متلاطم به مردم روى آورند.
از آن بیشتر، چه طوفانهاى سختى که شهر کوفه را بشکافد، و چه تند بادهایى که بر آن وزیدن گیرد، و به زودى دستجات مختلف به جان یکدیگر یورش آورند: آنها که بر سر پا ایستاده اند درو شوند، و آنها که بر زمین افتادند لگد مال گردند.
بعد از توفیقى که در تفسیر نمونه و پیام قرآن بحمدالله نصیب این حقیر و جمعى از یاران باوفا شد که سبب حرکت جدیدى در کارهاى قرآنى و نفوذ بیشتر قرآن و تفسیر در مجامع علمى بلکه غالب خانه ها گردید؛ گروهى از اهل فضل اصرار داشتند که اکنون «نوبت نهج البلاغه فرارسیده است» و باید کارى مشابه تفسیر نمونه روى آن انجام شود، بلکه با استفاده از تجربیات گذشته، کارى پخته تر و کامل تر صورت گیرد.
نویسنده : حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء
تعداد مجلد : 20
تعداد صفحات : 478
نوبت چاپ : اوّل / 1397
زبان : فارسی
---------------------------------
دسترسی به محتوا در پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی مکارم شیرازی:
وَ قَالَ (علیه السلام): لَا تَجْعَلُوا عِلْمَکُمْ جَهْلًا، وَ یَقِینَکُمْ شَکّاً؛ إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا، وَ إِذَا تَیَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا. (حکمت 274)
و درود خدا بر او، فرمود: علم خود را نادانى، و یقین خود را شک و تردید مپندارید، پس هر گاه دانستید عمل کنید، و چون به یقین رسیدید اقدام کنید. (ترجمه محمد دشتی)
شرح حکمت :
1. نهج البلاغه دارای چند خطبه میباشد؟
2. نهج البلاغه دارای چند نامه میباشد؟
3. نهج البلاغه دارای چند حکمت میباشد؟
4. طولانیترین خطبه کدام است؟
5. کوتاهترین خطبه کدام است؟
6. طولانیترین نامه کدام است؟
7. کوتاهترین نامه کدام است؟
8. طولانیترین حکمت کدام است؟
9. کوتاهترین حکمت کدام است؟
10. نهج البلاغه توسط چه کسی جمع آوری شده است؟
11. جمع آوری نهج البلاغه در چه سالی و چه ماهی به اتمام رسیده است؟
12. آخرین جمله نهج البلاغه درباره چه موضوعی میباشد؟
13. یکی از صفات حسنهای که حضرت علی ـ علیه السلام ـ در اکثر خطبه ها به آن توصیه کرده و بر امام جمعه لازم است آن را در خطبههای نماز جمعه سفارش کند، کدام است؟
14. نام قرآن چند بار در نهج البلاغه تکرار شده است؟
15. عمدهترین بخشهای نهج البلاغه بر چه عنصری پایهریزی شده است؟
16. چند آیه قرآن در نهج البلاغه آمده است؟
17. در نهج البلاغه چند حدیث نبوی ذکر شده است؟
پاسخ ها:
چکیده:
در ششمین آیه سوره حمد که شبانه روز در نمازها میخوانیم عرضه میداریم (اِهَدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ) خداوندا ما را به راه راست هدایت فرما. راهی که ما را به تو و آنچه موجب رضای تو است برساند ، راهی جدای از راه کسانی که غضب تو آنها را فرو گرفته، و همچنین جدای از راه گمراهان . بیشک «صراط مستقیم» مفهوم بسیار وسیع و گستردهای دارد که لازم است ویژگی های آن با استناد به قرآن و روایات و سخنان امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در نهج البلاغه برای جویندگان حقیقت و رهروان راه راست ، تبیین و مشخص گردد. معنای لغوی «صراط» بزرگراه وسیع و روشن است و معنای «مستقیم» که از مادهی «قوم» میباشد، شیء بدون اعوجاج و انحراف میباشد. از این رو، «راه مستقیم» که همان «صراط مستقیم» است و در برابر «راه معوج» قرار دارد، راهی است که از تخلّف و اختلاف در امان باشد. امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند: «انحراف به راست و چپ گمراهی و ضلالت است و راه مستقیم و میانه ، جاده وسیع حق است». (نهج البلاغه، خطبه16) مصداق صراط مستقیم، همان «دین قیّم» است که خداوند در قرآن کریم بیان فرموده است (انعام/161)؛ هرچند که مصادیق دیگری چون قرآن و امامان معصوم (ع) نیز دارد. «صراط مستقیم» یکی بیش نیست. انسان در مسیر هدایت نیازمند شناخت این راه است. راه مستقیم در دنیا راهی است بدون افراط و تفریط و راهی است پا برجا و درست و در آخرت راه مؤمنان به سوی بهشت است. امیرالمؤمنین (ع) (محمّدی ری شهری ،1384ش ،ج 6، ص249). صراط، راه رسیدن به معرفهالله است. صراطی در دنیا داریم و صراطی در آخرت. آن صراطی که در دنیاست، همان امام واجبالاطاعه است که هر کس در دنیا او را بشناسد و به هدایت او اقتدا کند، در آخرت از روی صراط که پلی است بر روی جهنم عبور میکند و کسی که امام را در دنیا نشناسد، پایش از صراط آخرت میلغزد و به جهنم میافتد. امام صادق(ع) (محمّدی ری شهری ،1391ش، ج6، ص274). و اما در مقابل صراط مستقیم ، راههای انحراف و گمراهی قرار گرفته است که شیطان سعی می کند به وسایل و حیله های مختلف انسان را از راه مستقیم، منحرف و به بیراهه و ضلالت و گمراهی بکشاند . در این تحقیق با استناد به نهج البلاغه ، مصادیق صراط مستقیم مورد کنکاش علمی قرار گرفته که مهم ترین آنها عبارتند از : راه شناخت خداوند ، قرآن کریم ، دین اسلام، پیامبر (ص) ، امیرالمؤمنین علی (ع) ، اهل بیت پیامبر و امامان معصوم (ع) ، انبیاء و پیامبران الهی ، حکومت حق و عدالت، راه متقین و صالحین و شهدا، انجام کار خیر و پرهیز از شر و آخرت طلبی. اما پیروی از شیطان ، پیروی از هوای نفس ... دنیا دوستی و دنیا طلبی از مصادیق راههای انحرافی هستند که انسان را از مسیر هدایت و سعادت دور می کنند و در ورطه بدبختی و هلاکت می افکنند. روش تحقیق با هدف کاربردی به صورت توصیفی ـ تحلیلی است و جمعآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و متنی می باشد که در پنج فصل گردآوری و تنظیم شده است.
شرح و تفسیر
و من کلام له علیه السّلام لابنه محمّد بن الحنفیّه لمّا اعطاه الرّایة یوم الجمل:
این سخن را على (ع) به فرزندش «محمّد بن حنفیّة» فرمود، در آن هنگام که پرچم را در روز جنگ «جمل» به دست او سپرد.
خطبه در یک نگاه:
از روایات به خوبى استفاده مى شود که امیر مؤمنان على (ع) اصرار زیادى داشت که در میدان «جمل» جنگى صورت نگیرد و خون مسلمین بر صفحه آن ریخته نشود. و نیز آمده است که در آن روز پرچم را به دست «محمد بن حنفیه» داد سپس در فاصله میان نماز صبح تا ظهر، پیوسته آنها را دعوت به صلح و اصلاح و بازگشت به پیمان و بیعت مى کرد. و خطاب به «عایشه» کرد و فرمود: «خداوند در قرآن مجید، تو (و سایر همسران پیامبر را) دستور داده است که در خانه هایتان بمانید (و آلت دست این و آن نشوید)! تقواى الهى پیشه کن و به خانه ات باز گرد و فرمان خدا را اطاعت کن! بعد رو به «طلحه» و «زبیر» کرد و فرمود: «شما همسران خود را در خانه پنهان کرده اید، ولى همسر رسول خدا (ص) را به میدان، در برابر همه آورده اید! شما مردم را تحریک مى کنید و مى گویید ما براى خونخواهى «عثمان» این جا آمده ایم و مى خواهیم خلافت، شورایى شود (در حالى که مردم انتخاب خود را کرده و خود شما نیز بیعت نموده اید)! به «زبیر» فرمود: «آیا به خاطر دارى که روزى در مدینه من و تو با هم بودیم و تو با من سخن مى گفتى و تبسّمى بر لب داشتى، پیامبر از تو پرسید آیا على را دوست دارى؟ تو گفتى چگونه او را دوست نداشته باشم در حالى که میان من و او، هم خویشاوندى و هم محبّت الهى است در حدّى که در باره دیگرى نیست! در این جا پیامبر (ص) فرمود: تو در آینده با او پیکار خواهى کرد، در حالى که ظالم هستى! تو گفتى پناه مى برم به خدا از چنین کارى»! باز هم على (ع) به نصیحت ادامه داد و به پیشگاه خداوند عرضه داشت: «خداوندا من بر اینان اتمام حجّت کردم و مهلتشان دادم تو شاهد و گواه باش!» سپس قرآن را گرفت و به دست «مسلم مجاشعى» داد و فرمود: «این آیه را براى آنها بخوان: وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما ...، اگر دو گروه از مؤمنان با هم پیکار کنند در میان آنها صلح برقرار سازید». او به لشکرگاه دشمن نزدیک شد و قرآن را به دست راست گرفت و آیه را خواند. آنها حمله کردند و دست راست او را قطع نمودند. قرآن را به دست چپ داد، دست چپش را قطع کردند. با دندان گرفت او را کشتند. این جا بود که على (ع) فرمود: «هم اکنون پیکار کردن با این گردنکشان براى ما گواراست»! در این جا بود که سخن بالا را خطاب به «محمّد بن حنفیّه» بیان فرمود.
به هر حال در این خطبه امام (ع) رموز مهمّى از فنون جنگ و نکته هایى را که از نظر روانى و جسمى در یک سرباز مسلمان اثر مى گذارد و او را شجاع و آماده براى پیکار مى کند، بیان مى فرماید.
این کلام مشتمل بر هفت جمله است: در جمله اوّل یک دستور کلّى در باره مقاومت در میدان نبرد مى دهد و سپس در پنج جمله دیگر انگشت روى جزئیات و ریزه کاریها و امورى که تأثیر در استقامت و پیروزى دارد مى گذارد و در هفتمین و آخرین جمله، توجّه به پروردگار و توکّل بر ذات پاک او و این که پیروزى در هر حال از سوى اوست را مطرح مى فرماید تا با قدرت و قوّت ایمان، مشکلات و سختیهاى جنگ قابل تحمّل شود و روحیّه نبرد در حدّ اعلى براى مبارزه با دشمن قرار گیرد.
***
همچون کوه استوار باش!
1. از نشانه هاى ایمان
الایمان ان تؤثر الصدق حیث یضرّک على الکذب حیث ینفعک، و أن لا یکون فى حدیثک فضل عن عملک، و ان تتقى الله فى حدیث غیرک.
ایمان آن است که راست گفتن را بر دروغگویى ترجیح دهى، اگر چه آن راست به زیان تو باشد و آن دروغ به سودت و دیگر آن که گفتار تو بیشتر از کردارت نباشد و در سخن گفتن در مورد دیگرى از خدا بترسى. حکمت 458
2. چون نقطه اى سفید در دل
ان الایمان یبدو لُمظَةً فى القلب، کلما ازداد الایمان ازدادت اللُمظة.
ایمان در دل آدمى چون نقطه اى سفید پدید مى شود و هر چه بر ایمان افزوده مى شود آن نقطه هم فزونى گیرد. حکمت 262
3. شناخت با دل
الایمان معرفة بالقلب.
ایمان، شناخت با دل است. حکمت 227
4. اصلاحگر قلوب
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: لا یستقیم ایمان عبد حتى یستقیم قلبه، و لا یستقیم قلبه حتى یستقیم لسانه.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمودند: ایمان هیچ بنده اى تکمیل نمى شود مگر این که قلب او در مسیر حق، استقامت داشته باشد و قلب او از استقامت محروم است مگر اینکه زبانش در مسیر حق استوار گردد .ملحقات نهج البلاغه
5. برترین ایمان
لا ایمان کالحیاء و الصبر.
هیچ ایمانى همانند حیا و صبر نیست. حکمت 113
6. سه مرحله ایمان
الایمان معرفة بالقلب و اقرار باللسان و عمل بالأرکان.
ایمان، شناخت و معرفت با قلب (عقل) و اقرار به زبان و عمل کردن به اعضا و جوارح است. حکمت 227
7. فلسفه ایمان
فرض الله الایمان تطهیراً من الشرک.
خداوند ایمان را براى پاک شدن دل از شرک واجب گردانید.حکمت 152
8. اعتماد بر الطاف خدایى
لا یصدُقُ ایمانُ عبد، حتى یکون بما فى ید الله اوثقَ منه بما فى یده.
ایمان بنده اى تصدیق و تایید نمى شود مگر به آنچه در دست خداست اعتماد بیشترى داشته باشد از آنچه در دست خود اوست. حکمت 310
9. حفظ ایمان با صدقه
سُوسُوا ایمانکم بالصدقه.
ایمانتان را با دادن صدقه دادن حفظ کنید. حکمت 146
10. ایمان فرشتگان
لم ترمِ الشکوک بنوازعها عزیمة ایمانهم، و لم تعترک الظنون على معاقد یقینهم.
در وصف فرشتگان مى فرماید: ایمان استوار آنان آماج تیرهاى شک و تردید قرار نمى گیرد و گمان ها بر یقین و باور استوارشان هجوم نمى برند. خطبه 91
.11ایمان پایدار
فمِن الایمان ما یکون ثابتا مستقرا فى القلوب و منه ما یکون عوارىّ بین القلوب و الصدور الى اجل معلوم. فاذا کانت لکم برءاة من احد فقِفوه حتى یحضره الموت، فعند ذلک یقعُ حدّ البراءة.
قسمى از ایمان در دل ها استوار و پابرجاست و قسمتى دیگر میان دل ها و سینه ها تا زمانى معلوم (هنگام مرگ) عاریه است و ناپایدار، پس اگر از کسى بیزارید او را واگذارید تا مرگش فرا رسد (درباره کفر و ایمان او حکم نکنید شاید در لحظه آخر ایمان حقیقى پیدا کرد) در آن وقت سزاوار بیزارى مى گردد. خطبه 189
12. چهار تکیه گاه ایمان
الایمان على اربع دعائم: على الصبر، و الیقین، و العدل، و الجهاد... و الیقین منها على اربع شعب: على تبصره الفطنه، و تأوّل الحکمه، و موعظه العبره، و سنّة الاولین. فمن تبصّر فى الفطنه تبیّنت له الحکمة و من تبیّنت له الحکمة عرف العبره؛ و من عرف العبره فکانما کان فى الاولین.
ایمان بر چهار تکیه گاه استوار است: بر صبر و یقین و عدل و جهاد... یقین خود چهار شعبه دارد: بینش هوشیارانه، رسیدن به حقایق، عبرت گرفتن از دیگران و سنت پیشینیان؛ زیرا، هر که بینش هوشیارانه یافت، حکمت بر او آشکار گشت و هر که حکمت بر او آشکار شد، پند و عبرت گرفتن را شناخت و هر که پند و عبرت آموزى را شناخت، چنان است که در میان پیشینیان بوده باشد. حکمت 31
13. چراغ نورانى ایمان
الایمان سبیل ابلج المنهاج، انور السراج. فبِالإیمان یُستدلّ على الصالحات، و بالصالحات یُستدلّ على الایمان، و بالایمان یُعمَر العِلم.
ایمان، روشن ترین راه و نورانى ترین چراغ است، پس انسان در پرتو ایمان به سوى اعمال شایسته راهنمایى مى شود و با اعمال شایسته به ایمان استدلال مى شود، و با ایمان، علم و دانش آباد مى گردد. خطبه 156
14. برترین وسیله توسل
ان افضل ما توسل به المتوسلون الى الله سبحانه و تعالى، الایمان به و برسوله... و صلة الرحم فانها مَثراة فى المال، مَنسأة فى الاجل.
برترین وسیله اى که متوسلین به خدا به آن چنگ مى زنند ایمان به خدا و پیامبر اوست، و پیوند با خویشان مال را زیاد و مرگ را به تأخیر مى اندازد .خطبه 110
15. رشته اصلى ایمان
اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له، شهاده ممتحنا اخلاصها... فانها عزیمة الایمان، و فاتحة الاحسان، و مرضاة الرحمن، و مَدحَرة الشیطان.
گواهى مى دهم که خدایى جز الله نیست، یگانه است و بى شریک، گواهى که خلوص آن آزموده شده است... این گواهى رشته اصلى ایمان است و آغاز احسان و مایه خشنودى خداى رحمان و دورى از مهلکه شیطان است. خطبه 2
16. زبان استوار و ایمان استوار
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: لا یستقیم ایمان عبد حتى یستقیم قلبه و لا یستقیم قلبه حتى یستقیم لسانه، فمن استطاع منکم ان یلقى الله تعالى و هو نقى الراحه من دماء المسلمین و اموالهم، سلیم اللسان من اعراضهم، فلیفعل.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: ایمان هیچ بنده اى تکمیل نمى شود مگر این که قلب او در مسیر حق استقامت داشته باشد و قلب او از استقامت محروم است تا زبانش در مسیر حق استوار گردد. پس هر کس از شما بتواند به دیدار خداوند متعال نایل گردد، با دستى پاک از خون هاى مسلمانان و اموال آنان و با زبانى سالم از اهانت به نوامیس آنان، چنین کند. خطبه 176
_________________
منبع: نهج البلاغه موضوعى؛ عباس عزیزى
حضرت آیتالله سیستانی درپاسخ به سوالی درباره نهج البلاغه نسبت به بهره مندی از معارف متعالی آن توصیه کردند.
متن پاسخ معظمله در ذیل می آید :
بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه دراین کتاب از سخنان مولا امیرالمومنین(علیهالسلام) به ثبت رسیده، بی شک پس از کلام خداوند متعال و پیامبر(ص)، در اوج و قلهی کلام قرار دارد. چرا که در آن، روش فطری تفکر و تامل در جهان هستی و واقعیتهای آن بیان گردیده است.
تبیین اصول دین
همچنین اصول دین اسلام و معارف آن و حکمتهای زندگی و سنتهایی که برپایههای آن زندگانی بشر بنا شده است، تبیین گشته است و نیز راههای تزکیهی نفس و پرورش آن و اهداف شریعت و احکامی که برپایه آنها بنیان گذاشته شده توضیح داده شده است. همچنین آداب حکومتداری و شرایط و شایستگیهای مربوط به آن و آموزش روش حمد و ثنای خداوند و دعا و راز و نیاز در برابر وی و معارف بسیار دیگری بیان گردیده است.
آیینه راستین تاریخ اسلام
این کتاب ارزشمند از سویی دیگر، آیینهی راستین تاریخ اسلام و رخدادهای پس از رحلت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) به ویژه دوران خلافت امام علی(علیهالسلام) میباشد و بخش مهمی از سیره، اخلاق، ویژگیهای رفتاری، علم و فقه ایشان را دربرمیگیرد.
شایسته است عموم مسلمانان از این کتاب در امور دینی خود برای آموزش و تزکیهی نفس استفاده کنند و به همگان - به ویژه جوانان - توصیه میکنم که اهتمام خاصی به مطالعه و تدبر در آن داشته باشند و قسمتی از آن را حفظ نموده و به خاطر بسپارند و همچنین کسانی که ادعای محبت به امام علی(ع) را دارند و آرزو میکنند که ای کاش در روزگار آن حضرت می زیستند تا پندهای ایشان را میشنیدند و از هدایتش بهرهمند میشدند و در مسیر امیرالمومنین(ع) حرکت میکردند، شایسته است با استفاده از آنچه در این کتاب آمده، آرزوی خود را برآورده سازند.
مولا علی (علیهالسلام) در جنگ جمل فرمودند: کسانی در این جنگ مرا همراهی میکنند که هنوز در صلب پدران و رحم مادرانشان هستند و مقصود ایشان کسانی هستند که خداوند از راستینبودن نیت آنان مبنی بر آرزوی حضور در زمان امام(علیهالسلام) و اقتدا به دستورات ایشان آگاه است. اینان کسانی هستند که در روز قیامت وقتی هر قومی با پیشوای خود (چه خیر و چه شر) محشور می شوند، با اولیاء خداوند برانگیخته خواهند شد. این بدان خاطر است که آنان به آموزههای بر حق مولا (علیهالسلام) بدون آن که شبههای وارد کنند و بهانهای بیاورند و دلبستگی خود به ایشان را تنها با آروزهایشان بیان کنند - عمل کردهاند.
توجه مسئولان و حاکمان کشور
شایسته است حاکمان مسلمان وظایفی را که آن حضرت برای امثال آنان تشریح کردهاند، اجرا کنند و از دستورات ایشان پیروی کرده و کوشش کنند. در رفتار و اعمالشان پا جای پای ایشان بگذارند. حاکمان مسلمان باید خود را به مثابهی فرمانداران و کارفرمایان آن حضرت قرار دهند تا میزان پایبندی و تأسّی آنان به امام (علیهالسلام) نمایان شود.
از خداوند متعال مسئلت داریم تا دست همهی ما را بگیرد و به مسیر هدایت رهنمون گرداند و از هواهای نفس دور دارد، چرا که موفقیت و پیروزی تنها به دستان پروردگار میباشد.
علی الحسینی السیستانی