نهج البلاغه ما

وبلاگ تخصصی نهج البلاغه امام علی (ع)

نهج البلاغه ما

وبلاگ تخصصی نهج البلاغه امام علی (ع)

نهج البلاغه ما

بسم الله الرحمن الرحیم

این سایت برای ترویج نهج البلاغه و ارائه خدمات علمی به علاقمندان نهج البلاغه ایجاد شده است.

یا علی مدد

آخرین نظرات
  • ۱۶ شهریور ۹۷، ۰۹:۵۶ - فرزند انقلاب
    عالی

علم و جهل

چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۲۹ ب.ظ

وَ قَالَ (علیه السلام): لَا تَجْعَلُوا عِلْمَکُمْ جَهْلًا، وَ یَقِینَکُمْ شَکّاً؛ إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا، وَ إِذَا تَیَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا. (حکمت 274)

و درود خدا بر او، فرمود: علم خود را نادانى، و یقین خود را شک و تردید مپندارید، پس هر گاه دانستید عمل کنید، و چون به یقین رسیدید اقدام کنید. (ترجمه محمد دشتی)

شرح حکمت :

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۹ ، ۱۴:۲۹
شیعه علوی---: ۲۲۰

https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1397/03/15/1397031500374832414327894.jpg

ناکثین و قاسطین و مارقین

علی (ع) در دوران خلافتش سه دسته را از خود طرد کرد و با آنان به پیکار برخاست: اصحاب جمل که خود آنان را «ناکثین » نامید و اصحاب صفین که آنها را «قاسطین » خواند و اصحاب نهروان یعنی خوارج که خود آنها را «مارقین » می خواند(3):

فلما نهضت بالامر نکث طائفة و مرقت اخری و قسط اخرون(4).

پس چون به امر خلافت قیام کردم، طایفه ای نقض بیعت کردند، جمعیتی از دین بیرون رفتند، جمعیتی از اول سرکشی و طغیان کردند.

ناکثین از لحاظ روحیه، پول پرستان بودند، صاحبان مطامع و طرفدار تبعیض.

سخنان او درباره عدل و مساوات بیشتر متوجه این جمعیت است.

اما روح قاسطین روح سیاست و تقلب و نفاق بود. آنها می کوشیدند تا زمام حکومت را در دست گیرند و بنیان حکومت و زمامداری علی را در هم فرو ریزند. عده ای پیشنهاد کردند با آنها کنار آید و تا حدودی مطامعشان را تامین کند. او نمی پذیرفت، زیرا که او اهل این حرفها نبود. او آمده بود که با ظلم مبارزه کند نه آنکه ظلم را امضا کند. و از طرفی معاویه و تیپ او با اساس حکومت علی مخالف بودند. آنها می خواستند که خود مسند خلافت اسلامی را اشغال کنند، و در حقیقت جنگ علی با آنها جنگ با نفاق و دو رویی بود.

دسته سوم که مارقین هستند روحشان روح عصبیت های ناروا و خشکه مقدسی ها و جهالت های خطرناک بود. علی (ع) نسبت به همه اینها دافعه ای نیرومند و حالتی آشتی ناپذیر داشت.

یکی از مظاهر جامعیت و انسان کامل بودن علی این است که در مقام اثبات و عمل، با فرقه های گوناگون و انحرافات مختلف روبرو شده است و با همه مبارزه کرده است. گاهی او را در صحنه مبارزه با پول پرست ها و دنیا پرستان متجمل می بینیم، گاهی هم در صحنه مبارزه با سیاست پیشه های دو رو و صد رو، گاهی با مقدس نماهای جاهل و منحرف.

بحث خود را معطوف می داریم به دسته اخیر یعنی خوارج. اینها و لو اینکه منقرض شده اند اما تاریخچه ای آموزنده و عبرت انگیز دارند. افکارشان در میان سایر مسلمین ریشه دوانیده و در نتیجه در تمام طول این چهارده قرن با اینکه اشخاص و افرادشان و حتی نامشان از میان رفته است ولی روحشان در کالبد مقدس نماها همواره وجود داشته و دارد و مزاحمی سخت برای پیشرفت اسلام و مسلمین به شمار می رود.

3 - و قبل از آن حضرت، پیغمبر آنان را به این نامها نامید که به وی گفت: «ستقاتل بعدی الناکثین و القاسطین و المارقین » پس از من با ناکثین و قاسطین و مارقین مقاتله خواهی کرد. این روایت را ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، ج 1/ص 201 نقل می کند و می گوید: این روایت یکی از دلایل نبوت حضرت ختمی مرتبت است، زیرا که اخباری صریح است از آینده و غیب که هیچ گونه تاویل و اجمالی در آن راه ندارد.4 - نهج البلاغه، خطبه شقشقیه (3) .

منبع: جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) ، شهید مطهری 

برای مطالعه بیشتر:

شرح و تفسیر اصطلاحات ناکثین، قاسطین و مارقین - تفسیر آیت الله خزعلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۹ ، ۱۰:۱۵
شیعه علوی---: ۳۰۹

حکمت 206 - ره آورد حلم و بردبارى

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۲۶ ق.ظ

ره آورد حلم و بردبارى

امام علی علیه‌ السلام فرمودند:

أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِیمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ.

نخستین پاداشى که بردبار از بردباریش مى گیرد، این است، که مردم در برابر نادانان حمایتش مى کنند.

نهج البلاغه: حکمت 197

شرح حدیث:

در برابر جاهلان بردبار باش
امام (علیه السلام) در این گفتار حکیمانه، به یکى از آثار ارزنده حلم و بردبارى در مقابل سفیهان و جاهلان اشاره کرده مى فرمایند:
«نخستین نتیجه اى که شخص بردبار از بردبارى خود مى برد این است که مردم در برابر جاهل و نادان از وى حمایت خواهند کرد»؛ (أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِیمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ).

بعضى از ارباب لغت «حلم» را به معناى خویشتن دارى به هنگام هیجان غضب دانسته اند و از آنجا که این حالت از عقل و خرد نشأت مى گیرد، گاه واژه «حلیم» به معناى عاقل به کار رفته است. بسیارى از افراد جاهل و نادان پرادعا، بلندپرواز و پرخاشگرند، ازاین رو هنگامى که در برابر دانشمند وارسته اى قرار گیرند براى اظهار خودنمایى ممکن است انواع اهانت ها را روا دارند. حال اگر شخص عالم و دانشمند و انسان با ایمان و متقى بخواهد در برابر آنها عکس العمل نشان دهد، مقام خود را پایین آورده است؛ اما اگر حلم و بردبارى در برابر این افراد نادان و بى ادب به خرج دهد و عکس العملى از خود ظاهر نکند، مردم به مظلوم بودن او اعتراف مى کنند و به حکم غریزه حمایت از مظلوم که در بسیارى از انسان ها نهفته است به حمایت از او بر مى خیزند و جاهل جسور و بى ادب را بر سر جایش مى نشانند. این نخستین نتیجه اى است که افراد حلیم از حلمشان مى برند و در واقع دفاع از خود را بر عهده دیگران مى نهند.

قرآن مجید درباره عباد الرحمان (بندگان خاص خدا) مى فرماید: «(وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً)؛ و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مى گویند (و با بى اعتنایى و بزرگوارى مى گذرند)».(1)

در جایى دیگر خداوند به پیامبرش دستور مى دهد که: «(خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ)؛ (به هر حال) با عفو و مدارا رفتار کن، و به کارهاى شایسته دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستیزه مکن)!».(2)

نیز در مقام مدح انبیاى پیشین از صفت حلم نام برده شده است؛ از جمله درباره ابراهیم(علیه السلام) در آیه 114 سوره «توبه» در مدح ابراهیم به سبب حلم و بردبارى اش در برابر عموى بت پرست مى فرماید: «(إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لاََوَّاهٌ حَلِیمٌ)؛ به یقین ابراهیم مهربان و بردبار بود».

حلم علاوه بر این، آثار فراوان دیگرى نیز دارد و آن این که به انسان آرامش مى بخشد و وى را از آلوده شدن به گناه به هنگام ستیزه جویى حفظ مى کند و از تشدید عداوت دشمن که به جسارت و بى ادبى پرداخته جلوگیرى مى نماید.

بر پایه همین نکات است که امیرمؤمنان على(علیه السلام) در نهج البلاغه بارها بر اهمیت حلم تأکید ورزیده است؛ از جمله در خطبه 193 (خطبه همام) که اوصاف پرهیزگاران را شرح مى دهند مى فرمایند: «یکى از صفات آنها این است که علم را با حلم مى آمیزند»؛ (یَمْزَجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ) و در حکمت 31 یکى از شاخه هاى عدالت، استوارى در حلم شمرده شده است.

در روایات دیگر اسلامى نیز بر اهمیت حلم و آثار مثبت آن تکیه شده؛ از جمله در حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) مى خوانیم که فرمودند: «ألا أُخْبِرُکُمْ بِأشْبَهِکُمْ بی أخْلاقاً؟؛ آیا به شما خبر دهم کدام یک از شما از نظر اخلاق به من شبیه ترید؟».(3)
یاران عرض کردند: آرى اى رسول خدا! فرمودند: «أحْسَنُکُمْ أخْلاقاً وَأعْظَمُکُمْ حِلْماً وَأبَرُّکُمْ بِقَرابَتِهِ وَأشَدُّکُمْ إنْصافاً مِنْ نَفْسِهِ فِى الْغَضَبِ وَالرِّضا؛ آن کس که از همه خوش اخلاق تر و بردبارتر و نیکوکارتر به خویشاوندان خود و باانصاف تر در حال غضب و خشنودى است».(4)

در حدیثى که در غررالحکم از امام امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «أشْجَعُ النّاسُ مَنْ غَلَبَ الْجَهْلَ بِالْحِلْمِ؛ شجاع ترین مردم کسى است که با نیروى حلم، بر جهل (جاهلان) غالب آید».(5)

در حدیث دیگرى از همان حضرت و در همان منبع آمده است: «إنَّ أفْضَلَ أخْلاقِ الرِّجالِ الْحِلْمُ؛ برترین اخلاق مردان با شخصیت حلم و بردبارى است».(6)

در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمودند: «کَفى بِالْحِلْمِ ناصِراً؛ حلم براى یارى انسان کافى است».(7)

در حدیث مفصلى که مرحوم علامه مجلسى در گفتگوى امام صادق(علیه السلام) با «عنوان بصرى» که براى درک علم به محضر آن حضرت آمده بود نقل مى کند، مى خوانیم که فرمودند: حلم و بردبارى تو باید به قدرى باشد که اگر کسى به تو بگوید اگر سخن نسنجیده اى درباره من بگویى ده برابر آن به تو مى گویم، تو در جواب بگویى اگر تو ده سخن ناسنجیده بگویى من یکى نخواهم گفت (فَمَنْ قالَ لَکَ إنْ قُلْتَ واحِدَةً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ واحِدَةً)(8).(9)

پی‌نوشت‌ها:
(1). سوره فرقان، آیه 63
(2). سوره اعراف، آیه 199
(3). بحارالانوار، ج 74، ص 154
(4). غررالحکم، ص 285
(5). همان
(6). همان
(7). کافى، ج 2، ص 112
(8). بحارالانوار، ج 1، ص 226
(9). سند گفتار حکیمانه: به گفته کتاب مصادر، این کلام حکیمانه را پیش از سید رضى در نهج البلاغه، ابن قتیبة در عیون الاخبار و ابن عبد ربه در عقد الفرید با تفاوت هایى آورده اند و بعد از مرحوم سید رضى در کتب زیادى از جمله کنز الفوائد، ربیع الابرار زمخشرى و دستور معالم الحکم نوشته قاضى قضاعى و نهایة الارب نویرى آمده است و با توجه به این که بسیارى از آنها با تفاوت هایى در عبارت آن را نقل کرده اند روشن مى شود که از منابعى جز نهج البلاغه گرفته اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 168)

منبع: پیام امام امیرالمومنین علیه السلام‌، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه‌، 1386.
پ.ن: در نسخه صبحی صالح ، این حکمت با شماره 206 ثبت است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۹ ، ۱۰:۲۶
شیعه علوی---: ۳۰۳

خطبه 87 نهج البلاغه در بیان هلاکت مردم

پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۱:۱۷ ب.ظ

https://media.farsnews.ir/Uploaded/Files/Images/1400/02/06/14000206000527_Test_PhotoN.jpg

اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ اللّهَ لَمْ یَقْصِمْ جَبّارِى دَهْر قَطُّ اِلاّ بَعْدَ تَمْهیل وَ رَخاء، وَ لَمْ یَجْبُرْ عَظْمَ اَحَد مِنَ الاُْمَمِ اِلاّ بَعْدَ اَزْل وَ بَلاء، وَ فى دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْب، وَما اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْب مُعْتَبَرٌ. وَ ما کُلُّ ذى قَلْب بِلَبیب، وَلا کُلُّ ذى سَمْع بِسَمیع، وَلا کُلُّ ذى ناظِر بِبَصیــر. فَیاعَجَباً ـ وَ مالِىَ لا اَعْجَبُ ـ مِنْ خَطَاِ هذِهِ الْفِرَقِ عَلَى اخْتِلافِ حُجَجِها فى دینِها؟! لایَقْتَصُّونَ اَثَرَ نَبِىٍّ، وَلایَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِىٍّ، وَلا یُؤْمِنُونَ بِغَیْب، وَلا یَعِفُّونَ عَنْ عَیْب. یَعْمَلُونَ فِى الشُّبُهاتِ، وَ یَسیرُونَ فِى الشَّهَواتِ. الْمَعْرُوفُ فیهِمْ ما عَرَفُوا، وَالْمُنْکَرُ عِنْدَهُمْ ما اَنْکَرُوا. مَفْزَعُهُمْ فِى الْمُعْضِلاتِ اِلى اَنْفُسِهِمْ، وَ تَعْویلُهُمْ فِى الْمُبْهَماتِ عَلى آرائِهِمْ، کَاَنَّ کُلَّ امْرِئ مِنْهُمْ اِمامُ نَفْسِهِ، قَدْ اَخَذَ مِنْها فیما یَرى بِعُرًى ثِقات، وَ اَسْباب مُحْکَمات. 

پس از حمد حق، خداوند سرکشان هیچ روزگارى را درهم نشکست مگر پس از مهلت دادن و آسایش، و شکستگى هیچ امّتى را جبران ننمود مگر بعد از تنگنایى و سختى و رنج، و در سختى هایى که به سوى آن مى روید، و در حوادثى که پشت سر گذاشتید عبرت هاست. هر صاحبِ دلى خردمند نیست، و هر صاحب گوشى شنوا نمى باشد، و هر چشم دارى بینایى ندارد. عجبا! چرا در عجب نباشم از اشتباه کاری هاى این فرقه ها با اختلاف دلایلى که در دینشان دارند؟! از اثر هیچ پیامبرى پیروى نمى کنند، و به عمل هیچ جانشینى اقتدا نمى نمایند، و به هیچ غیبى ایمان نمى آورند، و از هیچ عیبى عفّت نمی ورزند. به شبهات عمل مى کنند، و در شهوات سیر مى نمایند. معروف در میان آنان چیزى است که خود معروف دانند، و منکر نزدشان همان است که خود منکر مى دانند. پناهگاهشان در مشکلاتْ خودشان هستند، و اعتمادشان در امور مبهم بر رأى و نظر خودشان است، گویى هر کدام از آنان امام خود است، و هر شخصى گمان مى کند در آرائش به ریسمان هاى محکم و سبب هاى استوار چنگ زده است.

نهج البلاغه ( ترجمه استاد حسین انصاریان )خطبه ۸۷ - خطبه در بیان هلاکت مردم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۱۷
شیعه علوی---: ۱۸۵

مشخصات نهج البلاغه و اطلاعات کلی آن

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۹، ۰۳:۱۷ ق.ظ

نهج البلاغه

1. نهج البلاغه دارای چند خطبه می‌باشد؟
2. نهج البلاغه دارای چند نامه می‌باشد؟
3. نهج البلاغه دارای چند حکمت می‌باشد؟
4. طولانی‌ترین خطبه کدام است؟
5. کوتاهترین خطبه کدام است؟
6. طولانی‌ترین نامه کدام است؟
7. کوتاهترین نامه کدام است؟
8. طولانی‌ترین حکمت کدام است؟
9. کوتاهترین حکمت کدام است؟
10. نهج البلاغه توسط چه کسی جمع آوری شده است؟
11. جمع آوری نهج البلاغه در چه سالی و چه ماهی به اتمام رسیده است؟
12. آخرین جمله نهج البلاغه درباره چه موضوعی می‌باشد؟
13. یکی از صفات حسنه‌ای که حضرت علی ـ علیه السلام ـ در اکثر خطبه ها به آن توصیه کرده و بر امام جمعه لازم است آن را در خطبه‌های نماز جمعه سفارش کند، کدام است؟
14. نام قرآن چند بار در نهج البلاغه تکرار شده است؟
15. عمده‌ترین بخشهای نهج البلاغه بر چه عنصری پایه‌ریزی شده است؟
16. چند آیه قرآن در نهج البلاغه آمده است؟
17. در نهج البلاغه چند حدیث نبوی ذکر شده است؟


پاسخ ها:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۹ ، ۰۳:۱۷
شیعه علوی---: ۱۶۱۵

جرعه‌های سلامتی از نگاه امام علی (ع)

چهارشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۸، ۰۱:۲۷ ب.ظ
کتاب جرعه‌های سلامتی از نهج البلاغه حضرت علی علیه السلام نویسنده دکتر مژده پور حسینی

کتاب «جرعه‌های سلامتی» گزیده‌ای از رهنمودهای نهج البلاغه در مورد سلامتی جسم و روح است که پس از آوردن هر یک از این گزیده‌ها، توضیحاتی در مورد آنها گفته شده‌ است.


کتاب «جرعه‌های سلامتی» مجموعه رهیافت‌هایی از نهج البلاغه در مورد جسم و جان است.

 نهج البلاغه کتاب حکمت و خزانه ی معرفت و نهری از انهار بهشتی که از کلام علی بن ابی طالب(ع)، نگین آفرینش، جاری گشته است و دریای بیکران علم الهی را با اذهان کوچک و ناتوان آدمیان پیوند داده است.

 نهج البلاغه ستاره ی درخشانی از آسمان علم و معرفت که بدون شک تا واپسین روز عالم، انسان های تشنه ی حمکت، در اعماق ژرف آن فرو خواهند رفت و به انتهای آن نتوانند رسید.

 نهج البلاغه، فرهنگ زیستن در اوج سلامتی و سعادت و پرواز بر بال های آرامش تن و روان تا وصول به مبدا و مقصد آفرینش و گلستان روح افزای بی رنج و بی اضطراب الهی است.

 نهج البلاغه ، کتاب گوهر باری که به ما می آموزد چگونه باید زیست تا همواره در سایه سار سلامت و بهروزی آرمید تا به سر منزل مقصود رسید.

 کتاب «جرعه‌های سلامتی» که به همت دکتر مژده پورحسینی گردآوری شده است، گزیده‌ای از رهنمودهای نهج البلاغه در مورد سلامتی می باشد.

 

این موارد شامل سلامتی جسمی و روحی هستند و پس از آوردن هر یک از این گزیده‌ها توضیحاتی در مورد آنها آورده شده است.

در یکی از این گزیده‌ها با عنوان «روزی برای تو ، روزی به زیان تو» که از حکمت 396 نهج البلاغه گرفته شده است، آمده:

«روزگار دو روز است: روزی برای تو، روزی به زیان تو. پس چون خواهی که جان سالم بدر بری در روزی که برای توست، سرکشی مکن و در روزی که به زیان توست، شکیبا باش.»

 در توضیح این حکمت اشاره شده: روانکاوان و روانپزشکان به کسانی که گرفتار واکنش‌های نامناسب و بیمارگونه در مقابل سختی‌ها و مصیبت‌ها شده‌اند، توصیه می‌کنند تا با دیدن جنبه‌ی مثبت و امیدوار کننده‌ی حوادث، آرامش خود را حفظ کنند تا از زندگی خود بهره بیشتری برند.

 این روش یعنی (توجه درمانی) به فرد کمک می‌کند تا چه در ایام اقبال و چه در روزهای ناگوار، تعادل نگرش خود را حفظ کند و گرفتار افراط و تفریط نشود.

 حضرت علی(ع) در خطبه 110 نهج البلاغه می‌فرمایند: ارتباط با خویشاوندان مرگ را به تاخیر می‌اندازد و عمر را طولانی می‌کند. رابطه خانوادگی فعال و زنده عوامل بیماری را از روح و جسم آدمی دور می‌کند. صله رحم عامل طول عمر شماست.

 در توضیح این خطبه، توضیحی از دکتر دین آرنیشراز مجله ریدر دایجست منتشر شده است: آیا می‌دانید کسانی که خود را به یک گروه یا جمعیت متصل می‌کنند، از سلامت عمومی بالاتری برخوردارند؟

 تحقیقات نشان می‌دهد کسانی که در جمع زندگی می‌کنند و به کارهای گروهی و تفریحات دسته جمعی و تعلقات فامیلی و خانوادگی پایبندی بیشتری نشان می‌دهند، در واقع از نوعی حمایت اجتماعی مضاعف برخوردار می‌شوند که به سلامت جسمی و روانی آنها کمک می‌کند و نسبت به افرادی که تنهایی و انزوا را می‌پسندند و به گوشه‌گیری عادت دارند، انسان‌های متعادل‌تری هستند.

 دانشمندان عقیده دارند رابطه مستقیمی میان روابط اجتماعی مثبت با طول عمر افراد وجود دارد و مشخصا وابستگی‌های عاطفی و احساسی میان افراد خانواده، امید به زندگی انسان ها را می‌افزاید و از بروز انواع بیماری‌های روحی و جسمی پیشگیری می‌کند.

 علاوه بر آن، این افراد هنگام بروز مشکلات و ناگواری‌ها، از حمایت بیشتری برخوردار می‌شوند و زودتر به سلامت پیشین باز می‌گردند.

 

کتاب «جرعه‌های سلامتی» توسط انتشارات میراث اهل قلم (کتاب دانشجویی) منتشر شده است.

فرآوری: نیره ولدخانی

بخش سلامت تبیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۸ ، ۱۳:۲۷
شیعه علوی---: ۵۱۳

https://hedayatgar.ir/files/fa/news_albums/497/37/resized/resized_2289_660.jpg

وَ عَلَیْکُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ، وَ إِیَّاکُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ. (نهج البلاغه، نامه 47)

بر شما باد به پیوستن با یکدیگر، و بخشش همدیگر، مبادا از هم روى گردانید، و پیوند دوستى را از بین ببرید.

متن نامه 47 نهج البلاغه (وصیت امیر المؤمنین (ع)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۸ ، ۱۰:۵۱
شیعه علوی---: ۵۶۴۹

سلام بر محرم ، سلام بر حسین (ع)

دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۲۹ ب.ظ

سلام بر حسین (ع)

ایام سوگواری محرم و شهادت سرور و سالار شهیدان حضرت حسین بن علی (ع) بر همه شیعیان و ارادتمندان خاندان اهل بیت (ع) تسلیت و تعزیت باد

ماه محرم‌الحرام فرا رسید. ماهی که در آن چشم‌های هر انسان آزاده‌ای با هر مذهب و نژادی از داغ نواسه‌ی عزیز پیامبرِ مهربانی صل‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم خیس و بارانی‌ست. عاشقان حسین شال‌های سیاه عزاداری را بر تن کرده‌اند. قرار است کویر داغ سینه‌های انسا‌ن‌های خسته از ستمِ نفس و بیداد ستمگران با آرمان‌های پاک اباعبدالله آبیاری شود تا جوانه‌های شور و شعور و رستگاری از میان آن کویرِ تفتیده سر بر آوردند.

آری؛ وادی ارادت به مولایمان حسین وادی شور و شعور است و نه تنها شور.  همانگونه که هر لحظه‌ای از لحظات قیام امام حسین ع از مکه تا کربلا به آزادگان هر عصری از اعصار، هم درس شور می‌دهد و هم شعور.

عاشورای حسین هر چند تنها یک روز بود، اما دامنه‌ی اثرگذاری آن تا قیام قیامت کشیده شد و آنچنان در عمق وجدانها اثر گذاشته که جهانیان در محرم هر سال، اوج عشق و اخلاص نسبت به آموزگار حریت و اسوه‌ی راستین جهاد و شهادت را به نظاره می‌نشینند.

امروزه انعکاس عزاداری‌ها و مراسم ارادتمندان به اباعبدالله ع در برابر چشم جهانیان، مسئولیت پیروان مکتب امام حسین ع را سنگین‌تر کرده است؛ چرا که عملکرد ما به عنوان مدعیان پیروان آن امام بزرگوار باید آینه‌ای صاف و بدون خط و خش از آیین امام‌مان باشد تا دیگران با دیدن عزاداری‌های ما جذب مکتب مولایمان شوند، نه اینکه با اجرای برنامه‌هایی سخیف و ناپسند و یا نمایش کارناوال‌های قمه‌زنی و تیغ‌زنی بر روی سرک‌ها موجبات ترس و وحشت افرادی را فراهم آوریم که ممکن بود با تماشای رفتار صحیح ما جذب مسیر انسان‌ساز و متعالی کربلا و امام حسین ع شوند.

باید به این نکته توجه کنیم که هر یک از ما می‌توانیم عامل هدایت و یا هم دخیل در گمراهی هر یک نفری باشیم که چه حضورا و چه مجازا شاهد نوع عزاداری و تجلیل‌ ما از محرم و عاشورا خواهد بود.

مکتب حضرت اباعبدالله علیه‌السلام انسان‌سازترین مکتب تاریخ بشریت است. مکتبی که مدیر آن از تمام دار و ندار و هستی و خانواده‌ی خود می‌گذرد تا مشعل فروزان هدایت جامعه‌ی انحراف‌زده‌ی خویش و نسل‌های پس از خود باشد و همچنان روشنی بتاباند.

مکتبی که آموزگاری چون زینب کبری سلام‌الله‌علیها دارد. زینبی که به تنهایی به تمامی مردان روزگار درس مردانگی داد و به مفهوم غیرت معنایی دوباره بخشید. خواهری که در تلخ‌ترین مصیبت‌ها جز زیبایی ندید و آن را با نیکوترین صبرها و شیواترین سخن‌ها آنچنان جاودانه کرد که وی را سفیر عاشورا نامیدند؛ که کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود…

مکتبی که بازماندگان آن با وجود ضعف ظاهری لرزه بر پایه‌های کاخ‌های ابن‌زیادهای اعصار انداختند. و مکتبی که متولیان آن با خون پاک خود بقا و دوام آن را امضا کردند و اینچنین جاودانه شدند.

و این‌گونه بود که واقعه‌ی عاشورا که در مقایسه با بسیاری از رخدادهای دیگر، حجم کمی از وقایع را به خود اختصاص داده است؛ اما در طول تاریخ خویش، بیشترین توجهات را به خودش جلب کرده و علاوه بر نقش گسترده و تاثیر عمیق اجتماعی‌تاریخی خود، به صورت فرهنگی ویژه با ساختاری منحصر به فرد در آمده است.

فرهنگی که هر اندازه از عمر بابرکت آن می‌گذرد از تازگی و طراوت آن کم نمی‌شود و هر ساله وجدان‌های بیدار جدیدتری از سراسر جهان را با هر نژاد و آیینی به خود فرا می‌خواند و جذب‌شان می‌کند.

این طراوت، جذابیت و عقلانیت از نشانه‌های یک مکتب انسان‌سازِ راستین است. پس بیاییم ما هم که خود را پیرو این مکتب متعالی می‌دانیم با تأسی از مولایمان امام حسین ع، خشتی تازه در برپا نمودن این مکتب متعالی و الهی در این عصر بیفزاییم نه اینکه بالعکس از خشت‌های سازه‌ی آن نیز بکاهیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۲۹
شیعه علوی---: ۲۸۴

احتجاج امام علی (ع) بر ابن کواء

دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۱۴ ب.ظ

Image result for ‫احتجاج امام علی (ع) بر ابن کواء‬‎

احتجاج امام علی (ع) بر ابن کواء

 ابن الکوّاء از جمله افرادی بود که در باره معارف دین دچار تردید بود و از هیچ تشکیکی ابا نداشت و از حلم بردباری امام (ع) و اخلاق عظیم او سوء استفاده می کرد و فرصت را برای هجمه به دین مناسب دیده بود. امام او را بازداشت و تبعید نکرد تا اینکه او یکی از بزرگان و جاسوسان خوارج شد و امام پاسخ کلمات سخت او را با قرآن می داد.  ابن کواء وقتی به امام می گفت:

(لئن أشرکتَ لیحبَطَنَّ عَمَلُک)[1]: اگر مشرک شوی تمام اعمالت تباه می شود.

امام (ع) به فرموده خدا پاسخ او را داد:

(فاصبِر إنَّ وعد الله حقٌّ ولا یستَخِفَنَّک الَّذین لا یوقنون)[2]: صبر پیشه کن که وعده خدا حق است. هرگز کسانی که ایمان ندارند تو را خشمگین نکنند.

به هر حال بین امام و ابن الکواء مناظراتی بود که غرض ابن کواء اطلاع بر واقعیت و شناختن حق نبود، بلکه غرض او امتحان امام و مزاحمت او بود. در بین آن ها این مناظرات است:

ابن کواء گفت: به من خبر بده از آن کسی که در شب بینا و در روز بیناست؟

و از آن کسی که در شب و روز کور است؟

و از کسی که در شب کور و در روز بیناست؟

و از کسی که در روز کور و در شب بیناست؟

امام فرمود:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۱۴
شیعه علوی---: ۳۸۳

حکمت 150 نهج البلاغه - ترجمه دکتر اسدالله مبشری

پنجشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۸، ۰۹:۲۶ ق.ظ

حکمت 150

یکى از آن امیر (ع) تقاضا کرد تا پندى به او دهد ، حضرت چنین فرمود:

از آنان مباش که بى عمل، به آن جهان امید مى بندند و به آرزوى دراز در توبه درنگ مى کنند. در نکوهش دنیا گفتار پارسایان بر زبان مى آورند، اما در کار دنیا، کردار دوست داران آن به کار مى بندند. اگر دولت دنیا به چنگشان افتد گرسنه چشمى شان سیر نگردد و اگر از آن بى بهره مانند قناعت نکنند. به داده ها سپاس حق نگویند و از بقیت آن زیاده خواهند.

مردم را از کار ناپسند نهى کنند و خود از آن دست نکشند، به کارهایى فرمان دهند که خود آن را به جاى نیاورند. نیکوکاران را دوست مى دارند، اما کردارشان را پیشه نکنند، و گناهکاران را دشمن مى دارند، اما خود یکى از آنانند. از بسیار گناه، مرگ را ناخوش مى دارند، و پیوسته به آنچه مرگ را به آن سبب ناگوار مى شمارند عمل مى کنند.

اگر بیمار گردند پشیمان شوند و اگر تندرست باشند به غفلت از مرگ ایمن گردند. چون عافیت یابند خودپسند باشند و چون رنجور شوند نومید گردند. چون گرفتار بلا آیند به خداى روى نیاز آورند و چون به راحت و آسانى رسند، فریفته به دنیا، از خداى روى بگردانند. هوا و هوس در پندار واهى، بر آنان چیره گردد، اما در باور خود، بر نفس خویش چیره نشوند. از گناه دیگران که سبکتر از گناه آنان است ترسناکند اما بیش از عمل خود امید پاداش دارند.

اگر بى نیاز شوند فرحناک و سرکش گردند و اگر درویش، نومیدانه به سستى گرانید. در کار کوتاهى کنند و در خواستن زیاده خواهند. اگر آرزوى هوس آلود بر آنان دست یابد نافرمانى فرا پیش دارند و توبه واپس اندازند. اگر محنتى بر آنان روى دهد، از آیین دین دست شویند. به مردم عبرت آموزند و خود عبرت نگیرند. در پند گفتن از اندازه بگذرند و خود پند نپذیرند. در قول سرفرازند و در فعل بینوا . در کار دنیاى فانى پر شور و پایدار و در کار جهان باقى سهل انگار. غنیمت آن جهان را غرامت پندارند و غرامت این جهان را غنیمت انگارند از مرگ مى پرهیزند اما زان پیشتر که فرصت از کف برود به کار نیکو بر نمى خیزند.

گناه دیگران را بزرگ مى شمارند اما گناه بزرگتر خویش را کوچک مى پندارند و طاعت دیگران را اندک مى نگارند، و آن خویشتن را گران مى شمارند. پس مردمان را طعنه زنند و نکوهش کنند و با خویشتن نرمى و مدارا روا دارند. یاوه سرایى با توانگران را دوست تر دارند تا یاد خداى را با درویشان، سود خویش را به زیان دگران حکم کنند اما زیان خویش را به سود دگران حکم ندهند.

دگران را راه مى نمایند و خویشتن را گمراه مى سازند. پس دگران به فرمان آنان راه راست مى پیمایند و آنان خود نافرمانى خداى مى کنند تمام مى ستانند و ناتمام مى دهند از خلق مى ترسند و فرمانشان مى برند چه، از خداى بیم ندارند و از خداى نمى ترسند و فرمانش نمى برند، چه از خلق مى هراسند.

(سیدرضى گوید: اگر در این کتاب جز این کلام سخنى دیگر نبود، هم این سخن، پند رستگارى توده مردم، و حکمت بالغه، و بصیرت اهل نظر و عبرت صاحبدلان را بس بود).

ترجمه دکتر اسدالله مبشری

برای دسترسی به متن ترجمه این مترجم  اینجا کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۲۶
شیعه علوی---: ۳۶۱