عید سعید فطر بر همه مسلمانان مبارک باد
* عید فطر؛ روز شروعِ دوباره زندگی معنوی و روحی
هر عید فطری، برای انسانِ مسلمانِ آگاه هوشیار، میتواند یک روزِ عید حقیقی باشد، روز شروعِ دوباره زندگی معنوی و روحی؛ مثل بهار برای گیاهان و درختان. انسانی که ممکن است در طول سال دچارِ انواع آلودگیها و گناهان شود و انسانی که بر اثر هوای نفس و خصلتها و صفات زشت، خود را تدریجاً از ساحتِ رحمتِ الهی دور کرده است،
هر سال از طرف پروردگار عالم از یک فرصت استثنایی برخوردار میشود و آن فرصت، ماهِ مبارک رمضان است، در طول ماه رمضان، دلها نرم میشود، روحها تلألؤ و درخشندگی پیدا میکند، انسانها آماده قدم نهادن در وادی رحمتِ خاصه الهی میشوند و هر کس به قدر استعداد، همّت و تلاش خود، از ضیافت عظیم الهی برخوردار میگردد، بعد از آنکه این ماه مبارک به پایان رسید، روزِ شروعِ سال جدید، روز عید فطر است، یعنی روزی که انسان میتواند با استفاده از دستاوردهای ماه رمضان، راه مستقیم الهی را پیش گیرد، و از کجراهه ها پرهیز کند.
مقام معظم رهبری
جدول اوقات شرعی ماه رمضان ٠٢ - ١٤٠٢ شمسی | ٢٠٢٣ میلادی | ١٤٤٤ قمری شهر تهران
چاپ تصویری و یا pdf دریافت جدول
اوقات شرعی همه استانها (با انتخاب استان و شهر یا روستا) در ادامه مطلب
امام خمینی (ره):
وصیت من به ملّت شریف آن است که در تمام انتخابات در صحنه باشند.
ولادت باسعادت امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) و روز پدر
بر همه عاشقان اهل بیت (ع) مبارک باد
ترجمه محمد دشتی
و من خطبة له (علیه السلام) و هی إحدى الخطب المشتملة على الملاحم:
(از خطبه هایى است که در آن حوادث سخت آینده را بیان مى دارد، که در شهر کوفه ایراد شد):
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ کُلِّ أَوَّلٍ وَ الْآخِرِ بَعْدَ کُلِّ آخِرٍ وَ بِأَوَّلِیَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لَا أَوَّلَ لَهُ وَ بِآخِرِیَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لَا آخِرَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ شَهَادَةً یُوَافِقُ فِیهَا السِّرُّ الْإِعْلَانَ وَ الْقَلْبُ اللِّسَانَ. أَیُّهَا النَّاسُ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شِقاقِی وَ لَا یَسْتَهْوِیَنَّکُمْ عِصْیَانِی وَ لَا تَتَرَامَوْا بِالْأَبْصَارِ عِنْدَ مَا تَسْمَعُونَهُ مِنِّی.
1. ستایش و اندرز:
ستایش خداوندى را که اوّل هر نخستین است و آخر هر گونه آخرى، چون پیش از او چیزى نیست باید که ابتدایى نداشته باشد، و چون پس از او چیزى نیست پس پایانى نخواهد داشت، و گواهى مى دهم که جز او خدایى نیست، و خدا یکى است، آن گواهى که با درون و برون و قلب و زبان، هماهنگ باشد.
اى مردم دشمنى و مخالفت با من، شما را تا مرز گناه نراند، و نافرمانى از من شما را به پیروى از هواى نفس نکشاند، و به هنگام شنیدن سخن من، به گوشه چشم، یکدیگر را ننگرید.
فَوَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ إِنَّ الَّذِی أُنَبِّئُکُمْ بِهِ عَنِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ (صلی الله علیه وآله)، مَا کَذَبَ الْمُبَلِّغُ وَ لَا جَهِلَ السَّامِعُ. لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى ضِلِّیلٍ قَدْ نَعَقَ بِالشَّامِ وَ فَحَصَ بِرَایَاتِهِ فِی ضَوَاحِی کُوفَانَ. فَإِذَا فَغَرَتْ فَاغِرَتُهُ وَ اشْتَدَّتْ شَکِیمَتُهُ وَ ثَقُلَتْ فِی الْأَرْضِ وَطْأَتُهُ عَضَّتِ الْفِتْنَةُ أَبْنَاءَهَا بِأَنْیَابِهَا وَ مَاجَتِ الْحَرْبُ بِأَمْوَاجِهَا وَ بَدَا مِنَ الْأَیَّامِ کُلُوحُهَا وَ مِنَ اللَّیَالِی کُدُوحُهَا. فَإِذَا أَیْنَعَ زَرْعُهُ وَ قَامَ عَلَى یَنْعِهِ وَ هَدَرَتْ شَقَاشِقُهُ وَ بَرَقَتْ بَوَارِقُهُ عُقِدَتْ رَایَاتُ الْفِتَنِ الْمُعْضِلَةِ وَ أَقْبَلْنَ کَاللَّیْلِ الْمُظْلِمِ وَ الْبَحْرِ الْمُلْتَطِمِ هَذَا وَ کَمْ یَخْرِقُ الْکُوفَةَ مِنْ قَاصِفٍ وَ یَمُرُّ عَلَیْهَا مِنْ عَاصِفٍ وَ عَنْ قَلِیلٍ تَلْتَفُّ الْقُرُونُ بِالْقُرُونِ وَ یُحْصَدُ الْقَائِمُ وَ یُحْطَمُ الْمَحْصُود.
2. خبر از حوادث خونین آینده:
سوگند به آن کس که دانه را شکافت، و جانداران را آفرید، آنچه به شما خبر مى دهم از پیامبر امّى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم است، نه گوینده دروغ گفت و نه شنونده نا آگاه بود.
گویا مى بینم شخص سخت گمراهى را که از شام فریاد زند و بتازد و پرچم هاى خود را در اطراف کوفه بپراکند، و چون دهان گشاید و سرکشى کند و جاى پایش بر زمین محکم گردد، فتنه فرزند خویش را به دندان گیرد و آتش جنگ شعله ور شود. روزها با چهره عبوس و گرفته ظاهر شوند و شب و روز با رنج و اندوه بگذرند.
و آنگاه که کشتزار او به بار نشست، و میوه او آب دار شد، و چون شتر مست خروشید، و چون برق درخشید، پرچم هاى سپاه فتنه از هر سو به اهتزاز در آید، و چونان شب تار و دریاى متلاطم به مردم روى آورند.
از آن بیشتر، چه طوفانهاى سختى که شهر کوفه را بشکافد، و چه تند بادهایى که بر آن وزیدن گیرد، و به زودى دستجات مختلف به جان یکدیگر یورش آورند: آنها که بر سر پا ایستاده اند درو شوند، و آنها که بر زمین افتادند لگد مال گردند.
امام علی(ع) درباره حمایت از مظلوم به فرزندانش وصیت می کند که: «همواره دشمن [سرسختِ] ظالم و یار و مددکار مظلوم باشید». این توصیه در واقع تأکیدى است بر طرفدارى از حق. چه حقى از این بالاتر که انسان مظلوم را در برابر ظالم یارى دهد تا مظلوم به حقش برسد و ظالم از ظلمش دست بر دارد و جالب اینکه ظالم و مظلوم در این دو جمله، مطلق است و تنها مسلمانان را شامل نمى شود و به این ترتیب هر مظلومى در جهان باید زیر چتر حمایت مسلمانان قرار گیرد و از ظلم هر ظالم و ستمگرى باید پیشگیرى شود.
امام علی(علیه السلام) در بخشی از نامه 47 نهج البلاغه مى فرماید: (و همواره دشمن [سرسختِ] ظالم و یار و مددکار مظلوم باشید)؛ «وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً». این توصیه در واقع تأکیدى است بر طرفدارى از حق. چه حقى از این بالاتر که انسان مظلوم را در برابر ظالم یارى دهد تا مظلوم به حقش برسد و ظالم از ظلمش دست بر دارد و جالب اینکه ظالم و مظلوم در این دو جمله، مطلق است و تنها مسلمانان را شامل نمى شود و به این ترتیب هر مظلومى در جهان باید زیر چتر حمایت مسلمانان قرار گیرد و از ظلم هر ظالم و ستمگرى باید پیشگیرى شود و اگر مدعیان حقوق بشر تنها به این دو دستور عمل مى کردند به راستى دنیا گلستان بود. این در حالى است که مى بینیم آنها هرجا منافع نامشروعشان اقتضا کند در کنار ظالم مى ایستند و بر ضد مظلوم مى جنگند، هرچند در شعارها مدعى حمایت از مظلوم اند.
در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) مى خوانیم: «مَنْ أَصْبَحَ لاَیَهُمُّ بِظُلْمِ أَحَد غَفَرَ اللهُ مَا اجْتَرَمَ»(1)؛ (کسى که صبح کند در حالى که نخواهد به احدى ظلم و ستم کند خدا همه گناهان او را مى بخشد). در واقع اکثر گناهان را مى توان نوعى از انواع ظلم شمرد و کسى که ظلم را در تمام اشکالش ترک کند از گناهان رهایى مى یابد. در حدیث دیگری از رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) مى خوانیم: «وَ مَنْ أَخَذَ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ کَانَ مَعِی فِی الْجَنَّةِ مُصَاحِبا»(2)؛ (کسى که حق مظلوم را از ظالم بستاند در بهشت با من همنشین خواهد بود).
در حدیثى از امام امیر المؤمنین(علیه السلام) در غررالحکم مى خوانیم: «أحْسَنُ العَدْلِ نُصْرَةُ المَظْلُومِ»(3)؛ (برترین عدالت یارى مظلومان است). حتى امام زین العابدین(علیه السلام) در دعاى 38 صحیفه سجادیه به پیشگاه خداوند (به عنوان یک سرمشق عمومى) عرضه مى دارد: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ مَظْلُوم ظُلِمَ بِحَضْرَتِی فَلَمْ أَنْصُرْه»؛ (خداوندا من پوزش مى طلبم درباره مظلومى که در حضور من مورد ستم قرار گرفت و من یاریش نکردم).(4)