نهج البلاغه ما

وبلاگ تخصصی نهج البلاغه امام علی (ع)

نهج البلاغه ما

وبلاگ تخصصی نهج البلاغه امام علی (ع)

نهج البلاغه ما

بسم الله الرحمن الرحیم

این سایت برای ترویج نهج البلاغه و ارائه خدمات علمی به علاقمندان نهج البلاغه ایجاد شده است.

یا علی مدد

آخرین نظرات
  • ۱۶ شهریور ۹۷، ۰۹:۵۶ - فرزند انقلاب
    عالی

۳۸ مطلب با موضوع «نهج البلاغه» ثبت شده است

علم و جهل

چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۲۹ ب.ظ

وَ قَالَ (علیه السلام): لَا تَجْعَلُوا عِلْمَکُمْ جَهْلًا، وَ یَقِینَکُمْ شَکّاً؛ إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا، وَ إِذَا تَیَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا. (حکمت 274)

و درود خدا بر او، فرمود: علم خود را نادانى، و یقین خود را شک و تردید مپندارید، پس هر گاه دانستید عمل کنید، و چون به یقین رسیدید اقدام کنید. (ترجمه محمد دشتی)

شرح حکمت :

موضوعات: حکمت ها
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۹ ، ۱۴:۲۹
شیعه علوی---: ۳۵۱

https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1397/03/15/1397031500374832414327894.jpg

ناکثین و قاسطین و مارقین

علی (ع) در دوران خلافتش سه دسته را از خود طرد کرد و با آنان به پیکار برخاست: اصحاب جمل که خود آنان را «ناکثین » نامید و اصحاب صفین که آنها را «قاسطین » خواند و اصحاب نهروان یعنی خوارج که خود آنها را «مارقین » می خواند(3):

فلما نهضت بالامر نکث طائفة و مرقت اخری و قسط اخرون(4).

پس چون به امر خلافت قیام کردم، طایفه ای نقض بیعت کردند، جمعیتی از دین بیرون رفتند، جمعیتی از اول سرکشی و طغیان کردند.

ناکثین از لحاظ روحیه، پول پرستان بودند، صاحبان مطامع و طرفدار تبعیض.

سخنان او درباره عدل و مساوات بیشتر متوجه این جمعیت است.

اما روح قاسطین روح سیاست و تقلب و نفاق بود. آنها می کوشیدند تا زمام حکومت را در دست گیرند و بنیان حکومت و زمامداری علی را در هم فرو ریزند. عده ای پیشنهاد کردند با آنها کنار آید و تا حدودی مطامعشان را تامین کند. او نمی پذیرفت، زیرا که او اهل این حرفها نبود. او آمده بود که با ظلم مبارزه کند نه آنکه ظلم را امضا کند. و از طرفی معاویه و تیپ او با اساس حکومت علی مخالف بودند. آنها می خواستند که خود مسند خلافت اسلامی را اشغال کنند، و در حقیقت جنگ علی با آنها جنگ با نفاق و دو رویی بود.

دسته سوم که مارقین هستند روحشان روح عصبیت های ناروا و خشکه مقدسی ها و جهالت های خطرناک بود. علی (ع) نسبت به همه اینها دافعه ای نیرومند و حالتی آشتی ناپذیر داشت.

یکی از مظاهر جامعیت و انسان کامل بودن علی این است که در مقام اثبات و عمل، با فرقه های گوناگون و انحرافات مختلف روبرو شده است و با همه مبارزه کرده است. گاهی او را در صحنه مبارزه با پول پرست ها و دنیا پرستان متجمل می بینیم، گاهی هم در صحنه مبارزه با سیاست پیشه های دو رو و صد رو، گاهی با مقدس نماهای جاهل و منحرف.

بحث خود را معطوف می داریم به دسته اخیر یعنی خوارج. اینها و لو اینکه منقرض شده اند اما تاریخچه ای آموزنده و عبرت انگیز دارند. افکارشان در میان سایر مسلمین ریشه دوانیده و در نتیجه در تمام طول این چهارده قرن با اینکه اشخاص و افرادشان و حتی نامشان از میان رفته است ولی روحشان در کالبد مقدس نماها همواره وجود داشته و دارد و مزاحمی سخت برای پیشرفت اسلام و مسلمین به شمار می رود.

3 - و قبل از آن حضرت، پیغمبر آنان را به این نامها نامید که به وی گفت: «ستقاتل بعدی الناکثین و القاسطین و المارقین » پس از من با ناکثین و قاسطین و مارقین مقاتله خواهی کرد. این روایت را ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، ج 1/ص 201 نقل می کند و می گوید: این روایت یکی از دلایل نبوت حضرت ختمی مرتبت است، زیرا که اخباری صریح است از آینده و غیب که هیچ گونه تاویل و اجمالی در آن راه ندارد.4 - نهج البلاغه، خطبه شقشقیه (3) .

منبع: جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) ، شهید مطهری 

برای مطالعه بیشتر:

شرح و تفسیر اصطلاحات ناکثین، قاسطین و مارقین - تفسیر آیت الله خزعلی

موضوعات: خطبه ها امام علی (ع) موضوعات نهج البلاغه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۹ ، ۱۰:۱۵
شیعه علوی---: ۳۵۱

حکمت 206 - ره آورد حلم و بردبارى

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۲۶ ق.ظ

ره آورد حلم و بردبارى

امام علی علیه‌ السلام فرمودند:

أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِیمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ.

نخستین پاداشى که بردبار از بردباریش مى گیرد، این است، که مردم در برابر نادانان حمایتش مى کنند.

نهج البلاغه: حکمت 197

شرح حدیث:

در برابر جاهلان بردبار باش
امام (علیه السلام) در این گفتار حکیمانه، به یکى از آثار ارزنده حلم و بردبارى در مقابل سفیهان و جاهلان اشاره کرده مى فرمایند:
«نخستین نتیجه اى که شخص بردبار از بردبارى خود مى برد این است که مردم در برابر جاهل و نادان از وى حمایت خواهند کرد»؛ (أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِیمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ).

بعضى از ارباب لغت «حلم» را به معناى خویشتن دارى به هنگام هیجان غضب دانسته اند و از آنجا که این حالت از عقل و خرد نشأت مى گیرد، گاه واژه «حلیم» به معناى عاقل به کار رفته است. بسیارى از افراد جاهل و نادان پرادعا، بلندپرواز و پرخاشگرند، ازاین رو هنگامى که در برابر دانشمند وارسته اى قرار گیرند براى اظهار خودنمایى ممکن است انواع اهانت ها را روا دارند. حال اگر شخص عالم و دانشمند و انسان با ایمان و متقى بخواهد در برابر آنها عکس العمل نشان دهد، مقام خود را پایین آورده است؛ اما اگر حلم و بردبارى در برابر این افراد نادان و بى ادب به خرج دهد و عکس العملى از خود ظاهر نکند، مردم به مظلوم بودن او اعتراف مى کنند و به حکم غریزه حمایت از مظلوم که در بسیارى از انسان ها نهفته است به حمایت از او بر مى خیزند و جاهل جسور و بى ادب را بر سر جایش مى نشانند. این نخستین نتیجه اى است که افراد حلیم از حلمشان مى برند و در واقع دفاع از خود را بر عهده دیگران مى نهند.

قرآن مجید درباره عباد الرحمان (بندگان خاص خدا) مى فرماید: «(وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً)؛ و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مى گویند (و با بى اعتنایى و بزرگوارى مى گذرند)».(1)

در جایى دیگر خداوند به پیامبرش دستور مى دهد که: «(خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ)؛ (به هر حال) با عفو و مدارا رفتار کن، و به کارهاى شایسته دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستیزه مکن)!».(2)

نیز در مقام مدح انبیاى پیشین از صفت حلم نام برده شده است؛ از جمله درباره ابراهیم(علیه السلام) در آیه 114 سوره «توبه» در مدح ابراهیم به سبب حلم و بردبارى اش در برابر عموى بت پرست مى فرماید: «(إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لاََوَّاهٌ حَلِیمٌ)؛ به یقین ابراهیم مهربان و بردبار بود».

حلم علاوه بر این، آثار فراوان دیگرى نیز دارد و آن این که به انسان آرامش مى بخشد و وى را از آلوده شدن به گناه به هنگام ستیزه جویى حفظ مى کند و از تشدید عداوت دشمن که به جسارت و بى ادبى پرداخته جلوگیرى مى نماید.

بر پایه همین نکات است که امیرمؤمنان على(علیه السلام) در نهج البلاغه بارها بر اهمیت حلم تأکید ورزیده است؛ از جمله در خطبه 193 (خطبه همام) که اوصاف پرهیزگاران را شرح مى دهند مى فرمایند: «یکى از صفات آنها این است که علم را با حلم مى آمیزند»؛ (یَمْزَجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ) و در حکمت 31 یکى از شاخه هاى عدالت، استوارى در حلم شمرده شده است.

در روایات دیگر اسلامى نیز بر اهمیت حلم و آثار مثبت آن تکیه شده؛ از جمله در حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) مى خوانیم که فرمودند: «ألا أُخْبِرُکُمْ بِأشْبَهِکُمْ بی أخْلاقاً؟؛ آیا به شما خبر دهم کدام یک از شما از نظر اخلاق به من شبیه ترید؟».(3)
یاران عرض کردند: آرى اى رسول خدا! فرمودند: «أحْسَنُکُمْ أخْلاقاً وَأعْظَمُکُمْ حِلْماً وَأبَرُّکُمْ بِقَرابَتِهِ وَأشَدُّکُمْ إنْصافاً مِنْ نَفْسِهِ فِى الْغَضَبِ وَالرِّضا؛ آن کس که از همه خوش اخلاق تر و بردبارتر و نیکوکارتر به خویشاوندان خود و باانصاف تر در حال غضب و خشنودى است».(4)

در حدیثى که در غررالحکم از امام امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «أشْجَعُ النّاسُ مَنْ غَلَبَ الْجَهْلَ بِالْحِلْمِ؛ شجاع ترین مردم کسى است که با نیروى حلم، بر جهل (جاهلان) غالب آید».(5)

در حدیث دیگرى از همان حضرت و در همان منبع آمده است: «إنَّ أفْضَلَ أخْلاقِ الرِّجالِ الْحِلْمُ؛ برترین اخلاق مردان با شخصیت حلم و بردبارى است».(6)

در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمودند: «کَفى بِالْحِلْمِ ناصِراً؛ حلم براى یارى انسان کافى است».(7)

در حدیث مفصلى که مرحوم علامه مجلسى در گفتگوى امام صادق(علیه السلام) با «عنوان بصرى» که براى درک علم به محضر آن حضرت آمده بود نقل مى کند، مى خوانیم که فرمودند: حلم و بردبارى تو باید به قدرى باشد که اگر کسى به تو بگوید اگر سخن نسنجیده اى درباره من بگویى ده برابر آن به تو مى گویم، تو در جواب بگویى اگر تو ده سخن ناسنجیده بگویى من یکى نخواهم گفت (فَمَنْ قالَ لَکَ إنْ قُلْتَ واحِدَةً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ واحِدَةً)(8).(9)

پی‌نوشت‌ها:
(1). سوره فرقان، آیه 63
(2). سوره اعراف، آیه 199
(3). بحارالانوار، ج 74، ص 154
(4). غررالحکم، ص 285
(5). همان
(6). همان
(7). کافى، ج 2، ص 112
(8). بحارالانوار، ج 1، ص 226
(9). سند گفتار حکیمانه: به گفته کتاب مصادر، این کلام حکیمانه را پیش از سید رضى در نهج البلاغه، ابن قتیبة در عیون الاخبار و ابن عبد ربه در عقد الفرید با تفاوت هایى آورده اند و بعد از مرحوم سید رضى در کتب زیادى از جمله کنز الفوائد، ربیع الابرار زمخشرى و دستور معالم الحکم نوشته قاضى قضاعى و نهایة الارب نویرى آمده است و با توجه به این که بسیارى از آنها با تفاوت هایى در عبارت آن را نقل کرده اند روشن مى شود که از منابعى جز نهج البلاغه گرفته اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 168)

منبع: پیام امام امیرالمومنین علیه السلام‌، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه‌، 1386.
پ.ن: در نسخه صبحی صالح ، این حکمت با شماره 206 ثبت است.
موضوعات: حکمت ها
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۹ ، ۱۰:۲۶
شیعه علوی---: ۴۱۶

خطبه 87 نهج البلاغه در بیان هلاکت مردم

پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۱:۱۷ ب.ظ

https://media.farsnews.ir/Uploaded/Files/Images/1400/02/06/14000206000527_Test_PhotoN.jpg

اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ اللّهَ لَمْ یَقْصِمْ جَبّارِى دَهْر قَطُّ اِلاّ بَعْدَ تَمْهیل وَ رَخاء، وَ لَمْ یَجْبُرْ عَظْمَ اَحَد مِنَ الاُْمَمِ اِلاّ بَعْدَ اَزْل وَ بَلاء، وَ فى دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْب، وَما اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْب مُعْتَبَرٌ. وَ ما کُلُّ ذى قَلْب بِلَبیب، وَلا کُلُّ ذى سَمْع بِسَمیع، وَلا کُلُّ ذى ناظِر بِبَصیــر. فَیاعَجَباً ـ وَ مالِىَ لا اَعْجَبُ ـ مِنْ خَطَاِ هذِهِ الْفِرَقِ عَلَى اخْتِلافِ حُجَجِها فى دینِها؟! لایَقْتَصُّونَ اَثَرَ نَبِىٍّ، وَلایَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِىٍّ، وَلا یُؤْمِنُونَ بِغَیْب، وَلا یَعِفُّونَ عَنْ عَیْب. یَعْمَلُونَ فِى الشُّبُهاتِ، وَ یَسیرُونَ فِى الشَّهَواتِ. الْمَعْرُوفُ فیهِمْ ما عَرَفُوا، وَالْمُنْکَرُ عِنْدَهُمْ ما اَنْکَرُوا. مَفْزَعُهُمْ فِى الْمُعْضِلاتِ اِلى اَنْفُسِهِمْ، وَ تَعْویلُهُمْ فِى الْمُبْهَماتِ عَلى آرائِهِمْ، کَاَنَّ کُلَّ امْرِئ مِنْهُمْ اِمامُ نَفْسِهِ، قَدْ اَخَذَ مِنْها فیما یَرى بِعُرًى ثِقات، وَ اَسْباب مُحْکَمات. 

پس از حمد حق، خداوند سرکشان هیچ روزگارى را درهم نشکست مگر پس از مهلت دادن و آسایش، و شکستگى هیچ امّتى را جبران ننمود مگر بعد از تنگنایى و سختى و رنج، و در سختى هایى که به سوى آن مى روید، و در حوادثى که پشت سر گذاشتید عبرت هاست. هر صاحبِ دلى خردمند نیست، و هر صاحب گوشى شنوا نمى باشد، و هر چشم دارى بینایى ندارد. عجبا! چرا در عجب نباشم از اشتباه کاری هاى این فرقه ها با اختلاف دلایلى که در دینشان دارند؟! از اثر هیچ پیامبرى پیروى نمى کنند، و به عمل هیچ جانشینى اقتدا نمى نمایند، و به هیچ غیبى ایمان نمى آورند، و از هیچ عیبى عفّت نمی ورزند. به شبهات عمل مى کنند، و در شهوات سیر مى نمایند. معروف در میان آنان چیزى است که خود معروف دانند، و منکر نزدشان همان است که خود منکر مى دانند. پناهگاهشان در مشکلاتْ خودشان هستند، و اعتمادشان در امور مبهم بر رأى و نظر خودشان است، گویى هر کدام از آنان امام خود است، و هر شخصى گمان مى کند در آرائش به ریسمان هاى محکم و سبب هاى استوار چنگ زده است.

نهج البلاغه ( ترجمه استاد حسین انصاریان )خطبه ۸۷ - خطبه در بیان هلاکت مردم

موضوعات: خطبه ها
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۱۷
شیعه علوی---: ۲۵۷

مشخصات نهج البلاغه و اطلاعات کلی آن

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۹، ۰۳:۱۷ ق.ظ

نهج البلاغه

1. نهج البلاغه دارای چند خطبه می‌باشد؟
2. نهج البلاغه دارای چند نامه می‌باشد؟
3. نهج البلاغه دارای چند حکمت می‌باشد؟
4. طولانی‌ترین خطبه کدام است؟
5. کوتاهترین خطبه کدام است؟
6. طولانی‌ترین نامه کدام است؟
7. کوتاهترین نامه کدام است؟
8. طولانی‌ترین حکمت کدام است؟
9. کوتاهترین حکمت کدام است؟
10. نهج البلاغه توسط چه کسی جمع آوری شده است؟
11. جمع آوری نهج البلاغه در چه سالی و چه ماهی به اتمام رسیده است؟
12. آخرین جمله نهج البلاغه درباره چه موضوعی می‌باشد؟
13. یکی از صفات حسنه‌ای که حضرت علی ـ علیه السلام ـ در اکثر خطبه ها به آن توصیه کرده و بر امام جمعه لازم است آن را در خطبه‌های نماز جمعه سفارش کند، کدام است؟
14. نام قرآن چند بار در نهج البلاغه تکرار شده است؟
15. عمده‌ترین بخشهای نهج البلاغه بر چه عنصری پایه‌ریزی شده است؟
16. چند آیه قرآن در نهج البلاغه آمده است؟
17. در نهج البلاغه چند حدیث نبوی ذکر شده است؟


پاسخ ها:

موضوعات: نهج البلاغه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۹ ، ۰۳:۱۷
شیعه علوی---: ۲۷۳۵

https://hedayatgar.ir/files/fa/news_albums/497/37/resized/resized_2289_660.jpg

وَ عَلَیْکُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ، وَ إِیَّاکُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ. (نهج البلاغه، نامه 47)

بر شما باد به پیوستن با یکدیگر، و بخشش همدیگر، مبادا از هم روى گردانید، و پیوند دوستى را از بین ببرید.

متن نامه 47 نهج البلاغه (وصیت امیر المؤمنین (ع)

موضوعات: نامه ها
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۸ ، ۱۰:۵۱
شیعه علوی---: ۶۴۸۳

حکمت 150 نهج البلاغه - ترجمه دکتر اسدالله مبشری

پنجشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۸، ۰۹:۲۶ ق.ظ

حکمت 150

یکى از آن امیر (ع) تقاضا کرد تا پندى به او دهد ، حضرت چنین فرمود:

از آنان مباش که بى عمل، به آن جهان امید مى بندند و به آرزوى دراز در توبه درنگ مى کنند. در نکوهش دنیا گفتار پارسایان بر زبان مى آورند، اما در کار دنیا، کردار دوست داران آن به کار مى بندند. اگر دولت دنیا به چنگشان افتد گرسنه چشمى شان سیر نگردد و اگر از آن بى بهره مانند قناعت نکنند. به داده ها سپاس حق نگویند و از بقیت آن زیاده خواهند.

مردم را از کار ناپسند نهى کنند و خود از آن دست نکشند، به کارهایى فرمان دهند که خود آن را به جاى نیاورند. نیکوکاران را دوست مى دارند، اما کردارشان را پیشه نکنند، و گناهکاران را دشمن مى دارند، اما خود یکى از آنانند. از بسیار گناه، مرگ را ناخوش مى دارند، و پیوسته به آنچه مرگ را به آن سبب ناگوار مى شمارند عمل مى کنند.

اگر بیمار گردند پشیمان شوند و اگر تندرست باشند به غفلت از مرگ ایمن گردند. چون عافیت یابند خودپسند باشند و چون رنجور شوند نومید گردند. چون گرفتار بلا آیند به خداى روى نیاز آورند و چون به راحت و آسانى رسند، فریفته به دنیا، از خداى روى بگردانند. هوا و هوس در پندار واهى، بر آنان چیره گردد، اما در باور خود، بر نفس خویش چیره نشوند. از گناه دیگران که سبکتر از گناه آنان است ترسناکند اما بیش از عمل خود امید پاداش دارند.

اگر بى نیاز شوند فرحناک و سرکش گردند و اگر درویش، نومیدانه به سستى گرانید. در کار کوتاهى کنند و در خواستن زیاده خواهند. اگر آرزوى هوس آلود بر آنان دست یابد نافرمانى فرا پیش دارند و توبه واپس اندازند. اگر محنتى بر آنان روى دهد، از آیین دین دست شویند. به مردم عبرت آموزند و خود عبرت نگیرند. در پند گفتن از اندازه بگذرند و خود پند نپذیرند. در قول سرفرازند و در فعل بینوا . در کار دنیاى فانى پر شور و پایدار و در کار جهان باقى سهل انگار. غنیمت آن جهان را غرامت پندارند و غرامت این جهان را غنیمت انگارند از مرگ مى پرهیزند اما زان پیشتر که فرصت از کف برود به کار نیکو بر نمى خیزند.

گناه دیگران را بزرگ مى شمارند اما گناه بزرگتر خویش را کوچک مى پندارند و طاعت دیگران را اندک مى نگارند، و آن خویشتن را گران مى شمارند. پس مردمان را طعنه زنند و نکوهش کنند و با خویشتن نرمى و مدارا روا دارند. یاوه سرایى با توانگران را دوست تر دارند تا یاد خداى را با درویشان، سود خویش را به زیان دگران حکم کنند اما زیان خویش را به سود دگران حکم ندهند.

دگران را راه مى نمایند و خویشتن را گمراه مى سازند. پس دگران به فرمان آنان راه راست مى پیمایند و آنان خود نافرمانى خداى مى کنند تمام مى ستانند و ناتمام مى دهند از خلق مى ترسند و فرمانشان مى برند چه، از خداى بیم ندارند و از خداى نمى ترسند و فرمانش نمى برند، چه از خلق مى هراسند.

(سیدرضى گوید: اگر در این کتاب جز این کلام سخنى دیگر نبود، هم این سخن، پند رستگارى توده مردم، و حکمت بالغه، و بصیرت اهل نظر و عبرت صاحبدلان را بس بود).

ترجمه دکتر اسدالله مبشری

برای دسترسی به متن ترجمه این مترجم  اینجا کلیک کنید

موضوعات: حکمت ها ترجمه های نهج البلاغه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۲۶
شیعه علوی---: ۳۸۵

صراط مستقیم و ویژگی های آن در نهج البلاغه

سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۸، ۰۴:۱۵ ب.ظ
Image result for ‫صراط مستقیم‬‎
معرفی پایان نامه کارشناسی ارشد
رشته: الهیات و معارف اسلامی - علوم قرآن و حدیث ـ نهج‌البلاغه ـ اصول دین و معارف علوی
دانشگاه پیام نور استان اصفهان، مرکز پیام نور کاشان1397

چکیده:

در ششمین آیه سوره حمد که شبانه روز در نمازها می‌خوانیم عرضه می‌داریم (اِهَدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ) خداوندا ما را به راه راست هدایت فرما. راهی که ما را به تو و آنچه موجب رضای تو است برساند ، راهی جدای از راه کسانی که غضب تو آنها را فرو گرفته، و همچنین جدای از راه گمراهان . بی‌شک «صراط مستقیم» مفهوم بسیار وسیع و گسترده‌ای دارد که لازم است ویژگی های آن با استناد به قرآن و روایات و سخنان امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در نهج البلاغه برای جویندگان حقیقت و رهروان راه راست ، تبیین و مشخص گردد. معنای لغوی «صراط» بزرگراه وسیع و روشن است و معنای «مستقیم» که از ماده‌ی «قوم» می‌باشد، شی‌ء بدون اعوجاج و انحراف می‌باشد. از این رو، «راه مستقیم» که همان «صراط مستقیم» است و در برابر «راه معوج» قرار دارد، راهی است که از تخلّف و اختلاف در امان باشد. امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند: «انحراف به راست ‌و چپ گمراهی و ضلالت است و راه مستقیم و میانه ، جاده وسیع حق است». (نهج البلاغه، خطبه16) مصداق صراط مستقیم، همان «دین قیّم» است که خداوند در قرآن کریم بیان فرموده است (انعام/161)؛ هرچند که مصادیق دیگری چون قرآن و امامان معصوم ‌(ع) نیز دارد. «صراط مستقیم» یکی بیش نیست. انسان در مسیر هدایت نیازمند شناخت این راه است. راه مستقیم در دنیا راهی است بدون افراط و تفریط و راهی است پا برجا و درست و در آخرت راه مؤمنان به سوی بهشت است. امیرالمؤمنین (ع) (محمّدی ری شهری ،1384ش ،ج 6، ص249). صراط، راه رسیدن به معرفه‌الله است. صراطی در دنیا داریم و صراطی در آخرت. آن صراطی که در دنیاست، همان امام واجب‌الاطاعه است که هر کس در دنیا او را بشناسد و به هدایت او اقتدا کند، در آخرت از روی صراط که پلی است بر روی جهنم عبور می‌کند و کسی که امام را در دنیا نشناسد، پایش از صراط آخرت می‌لغزد و به جهنم می‌افتد. امام صادق(ع) (محمّدی ری شهری ،1391ش، ج6، ص274). و اما در مقابل صراط مستقیم ، راههای انحراف و گمراهی قرار گرفته است که شیطان سعی می کند به وسایل و حیله های مختلف انسان را از راه مستقیم، منحرف و به بیراهه و ضلالت و گمراهی بکشاند . در این تحقیق با استناد به نهج البلاغه ، مصادیق صراط مستقیم مورد کنکاش علمی قرار گرفته که مهم ترین آنها عبارتند از : راه شناخت خداوند ، قرآن کریم ، دین اسلام، پیامبر (ص) ، امیرالمؤمنین علی (ع) ، اهل بیت پیامبر و امامان معصوم (ع) ، انبیاء و پیامبران الهی ، حکومت حق و عدالت، راه متقین و صالحین و شهدا، انجام کار خیر و پرهیز از شر و آخرت طلبی. اما پیروی از شیطان ، پیروی از هوای نفس ... دنیا دوستی و دنیا طلبی از مصادیق راههای انحرافی هستند که انسان را از مسیر هدایت و سعادت دور می کنند و در ورطه بدبختی و هلاکت می افکنند. روش تحقیق با هدف کاربردی به صورت توصیفی ـ تحلیلی است و جمع‌آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و متنی می باشد که در پنج فصل گردآوری و تنظیم شده است.

لینک ثبت در پایگاه گنج بتا - ایرانداک

موضوعات: نهج البلاغه مقالات نهج البلاغه
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۸ ، ۱۶:۱۵
شیعه علوی---: ۸۸۲

https://hawzah.net/Image/goharenab/%D8%AD%D9%82%20%D9%88%20%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D9%849610.jpg

موضوعات: نهج البلاغه مقالات نهج البلاغه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۸ ، ۱۵:۳۰
شیعه علوی---: ۶۳۸

https://tayebnia.ir/fa/wp-content/uploads/2019/04/%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA-333-300x231.png

حکمت ۳۳۳ نهج البلاغه ؛ روانشناسى مؤمن (علمى، اجتماعى)

و قال علیه السلام فی صفة المؤمن : المُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَحُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ، أَوْسَعُ شَیْءٍ صَدْراً، وَأَذَلُّ شَىْءٍ نَفْساً. یَکْرَهُ الرَّفْعَةَ، وَیَشْنَأُ السُّمْعَةَ. طَوِیلٌ غَمُّهُ،بَعِیدٌ هَمُّهُ، کَثِیرٌ صَمْتُهُ، مَشْغُولٌ وَقْتُهُ. شَکُورٌ صَبُورٌ، مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ، ضَنِینٌ بِخَلَّتِهِ، سَهْلُ آلْخَلِیقَةِ، لَیِّنُ آلْعَرِیکَةِ! نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ،وَهُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ.
امام علیه السلام درباره صفات مؤمن فرمود : انسان باایمان شادى اش در چهره و اندوهش در درون قلب اوست، سینه اش از هرچیز، گشاده تر و هوسهاى نفسانى اش از هرچیز خوارتر (و تسلیمتر) است، از برترى جویى بیزار و از ریاکارى متنفر است، اندوهش طولانى و همتش بلند، سکوتش بسیار و تمام وقتش مشغول است، شکرگزار و صبور، بسیار ژرف اندیش است و دست حاجت به سوى کسى دراز نمى کند، طبیعتش آسان (و سختگیرى در کار او نیست) و برخوردش با دیگران توأم با نرمش است، دلش از سنگ خارا (در برابر حوادث سخت و دشمنان خطرناک) محکمتر و سختتر و (در پیشگاه خدا) از بَرده تسلیم تر است.

شرح و تفسیر حکمت 333 در ادامه مطلب ...

موضوعات: حکمت ها
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۸ ، ۱۱:۵۷
شیعه علوی---: ۸۸۷۳